شوخی زننده
شوخیهای زننده یا شوخی خرکی یا شوخی تند به نوعی از شوخی گفته میشود که باعث عدمراحتی، خجالت یا رفتن آبروی فرد قربانی میشود معمولاً این نوع شوخیها بین دوستان خیلی نزدیک باب هست و گاهی باعث ناراحتی فرد قربانی میگردد.

صنعت سرگرمی
هنرمندان فیلم و سینما و موسیقی اغلب برای تقاضای شغل در رزومه شان باید یک عکس سر را در آن بگذارند. این عکسها معمولاً هنری هستند و تلاش دارند موضوع را به بهترین وجه نمایش دهند.
هزل
هزل، به مزاح کردن بیهوده، لاف و سخن بیهوده معنی شده است و در اصطلاح اهل ادب، شعری است که در آن کسی را ذم گویند و بدو نسبتهای ناروا دهند، یا سخنی که در آن مضامین خلاف اخلاق و ادب آید. اما در این تعریف مرزی میان هزل و هجو لحاظ نشده است. در تعریف دقیق تر هجو به معنای سخن بیهوده و هزل به معنای سخن بیهوده ناروا میباشد.
دلقک
دَلقَکها بازیگرانی هستند که حرکاتی برای خنده و تفریح تماشاگران انجام میدهند. دلقکها معمولاً کلاهگیسهای رنگین بر سر دارند و جامههای رنگین بر تن میکنند و چهره خود را گریم کرده کفشهای بزرگی بر پا دارند.
واژهٔ دلقک از نام تلخک، دلقک دربار سلطان محمود غزنوی گرفته شدهاست.
معروفترین دلقکهایی که نامشان در تاریخهای حوزه زبان فارسی ثبت شدهاست عبارتند از :
طلخک ( که واژهٔ دلقک از آن است) دلقک سلطان محمود غزنوی
پونه، دلقک طرخان علاءالدین خلج
جعفرک، دلقک دربار ملک شاه سلجوقی
کلعنایت، دلقک شاه عباس کبیر
لوطی صالح، دلقک کریم خان زند که بعدها گرفتار خشم آقا محمد خان قاجار شد.
کریم شیرهای، شیخ حسین (معروف به شیخ شیپور)، شیخ کرنا، شغالالملک ( یا شغالالدوله)، اسمعیل بزاز، علیون، دلقکهای ناصرالدین شاه قاجار
شیخ حمدالله، دلقک ظل السلطان
حاج میرزا زکی خان (معروف به چلغوز میرزا)، دلقک احمد شاه قاجار
ابوالحسن دمشقی، در دستگاه خلیفه هارون الرشید
ابوالعنبس، در دستگاه خلیفه متوکل
تریبوله و دومی نیک دلقکهای دربار فرانسوای اول و لویی چهاردهم
بروسکه، دلقک دربار هانری دوم و فرانسوای دوم
کالامبرگ، دلقک معروف ایتالیایی
و دهها نفر دیگر
خنده
خنده واکنشی صدادار به احساس خوشحالی، یا لذت درونیست. عوامل متعددی نظیر شنیدن یک جوک یا مورد غلغلک قرار گرفتن میتواند باعث پیدایش خنده شود. خنده در رفتار انسان و بعضی از حیوانات دیده میشود. خنده جزوی از رفتار انسانی است که به وسیله مغز برای تنظیم احساسات تولید میشود، و بدین وسیله انسانها را در روابط اجتماعی کمک میکند. خنده در دید روانشناسی، نشانهای برای برقرار کردن رابطهای مثبت با دیگران است. خنده میتواند دارای گیرایش باشد و خنده یک نفر باعث پیدایش خنده در دیگران شود. این میتواند دلیل محبوبیت استفاده از صدای خنده در نمایشهای کمدی را توضیح دهد.
خنده از انقباض حنجره به وسیله اپیگلوت ایجاد میشود. مطالعه خنده و تاثیرات آن بر بدن را خندهشناسی میگویند.
نقش خنده در سلامت جسمانی
محققان میگویند افراد خندان به دلیل ترشح نوعی ماده شیمیایی در حال خنده، کسانی هستند که درد کمتری احساس میکنند.
خوشحالی
خوشحالی ، خرسندی و یا شادی یک حالت روانی است که در آن فرد احساس عشق لذت خوشبختی و یا شادی میکند.مسائل مختلفی هچون مسائل زیستی، روان شناختی و یا دینی برای تعریف و دلیل خرسندی آورده شدهاست. دانشمندان دریافتند که شادی و خوشحالی سبب تقویت سیستم دفاعی بدن و همچنین سیستم اعصاب انسان میشود.تحقیقات نشان دادهاست شادی رابطهٔ مستقیمی با مسائلی همچون روابط و تعملات اجتماعی، وضعیت فرد از نظر داشتن شریک زندگی، کار، درآمد و حتی نزدیکی به انسانهای شاد دارد. فیلسوفان و متفکران مذهبی شادی را واژهای برای یکی زندگی خوب و یا موفق و نه صرفاً یک احساس تعریف میکنند.
افشاساز
افشاساز یا اسپویلر (به انگلیسی: Spoiler) توصیفی از یک متن یا داستان است که ممکن است ترتیب وقایع و جزئیات مهم یک داستان، فیلم و ... را لو دهد و باعث شود که خواننده، تمایل خود را برای مطالعه کردن متن اصلی از دست بدهد. عموماً شالودهٔ یک داستان یا متن، از جمله نقاط عطف داستان یا بخش پایانی داستان، به عنوان مطالبی درنظر گرفته میشوند که نباید برای خواننده لو داده شوند. همچنین این واژه ممکن است برای اشاره به هر نوع اطلاعات در مورد بخشی از یک رسانه معین (اعم از فیلم، رمان، چیستان و ...) بکار رود که ممن است مخاطب نخواهد آنها را از قبل بداند. این واژه در لغت به معنای «تباه کردن» و «از بین بردن» است. از آنجایی که لذت بردن از یک داستان یا فیلم، تا حد زیادی وابسته به آن است که خواننده خود با خواندن متن اصلی، در جریان وقایع و ترتیب بوقوع پیوستن آنها قرار بگیرد، در نتیجه، از پیش دانستن بخشهای مهم یک داستان، ممکن است لذت خواندن آن داستان را برای مخاطب «تباه کند». افشاسازها میتوانند در تالارهای گفتگو، مقالات، نقدها و بررسیها، تبلیغات و پیشنمایش فیلمها وجود داشته باشند.
بورلسک
بورلسک یا بورلاسک، نوعی سرگرمی تئاتری مضحک و طنز آمیز که معمولاً بر تقلید یا ادای کسی را درآوردن مبتنی است. این شیوه، گاهی شکل اغراق شدهٔ گروتِسک [که گاه معادل با صور عجایب تلقی شدهاست]، میباشد.
بورلسک در قرن بیستم و در امریکا، با شکلی از نمایش واریته که جذابترین بخش آن استریپتیز یا همان رقص برهنه (رقص توام با برهنگی تدریجی رقاصه) بود، همراه گشت.
شرح
کلمهٔ بورلسک در اصل یک کلمهٔ ایتالیایی الاصل است که بتدریج معنی اصطلاحی پیدا کرده و در مورد هنرپیشهای که ادای مضحک یک موضوع جدی را درآورد، به کار رفتهاست. آن را معادل موزیک هال یا ورایتی [همان واریته] هم دانستهاند. بورلسک اندک اندک در آمریکا معناهای جدید یافت: استریپ تیز و هنرپیشههایی که شوخیهای رکیک میکنند.
این نوع نمایش در دههٔ سی از میان رفت. فیلم روبن مامولیان، به اسم کف زدن (محصول ۱۹۲۹)، تصویر بسیار خوبی از روزهای پایانی رواج این نوع نمایش بدست میدهد. امّا در دههٔ شصت، شکل جدید این طرز نمایش، اوج موفقیت خویش را در فیلمهایی مثل: شبی که آنها به کافهٔ مینسکی حمله کردند (محصول ۱۹۶۸) و جیپسی (محصول ۱۹۶۲) تجربه نمود.
سیرک
تاریخچه
رومیان اولین کسانی بودند که واژه سیرک را به کار بردند در ان زمان به محوطه وسیعی که محل نمایشهای مهیجی همچون اسب دوانی اکروبات مسابقه ارابه رانی و کشتی بود سیرک گفته میشد نوع جدید سیرک از سدهٔ ۱۷۰۰ میلادی اغاز به کار کردهاست و در ان از شعبده باز دلقک اکروبات باز و همه نوع حیوان رام شده و حتی شیر و خرس هم استفاده میشود.
سیرک در ایران
بنیان گذار سیرک در ایران خلیل عقاب است. خلیل عقاب در سال ۱۳۰۳ در شهر شیراز متولد گردید. ایشان دوران نوجوانی خود را با ورزش باستانی آغاز کرد و پس از آن به انجام نمایشهای پهلوانی پرداخت و اولین بنیانگذار عملیات پهلوانی بصورت بلیط فروشی و همراه با برنامه آکروباتیک و موزیک و عملیات با حیوانات بود. کارگردانان سینما از وی دعوت بعمل آوردند که در سینما و تلویزیون به اجرای برنامه بپردازد. این هنرمند در شهرها و استانهای مختلف کشور هنرنمایی خود را در معرض دید عموم گذاشت و پس از کسب افتخاراتی به دعوت کشور ژاپن در سال ۱۳۴۹ به آنجا رفت و در تلویزیون فوجی برنامههای خود را به نمایش گذاشت و در سال ۱۳۵۰ از طرف سیرک فاست به ایرلند دعوت گردید و در سال ۱۳۵۱ نیز به دعوت سیرک جری کاتل به انگلیس و بعد از آن به سیرک آریکنو و دریکس تون در کشور ایتالیا وارد گردید. بدنبال آن بیست سال در کشورهای اروپایی، آفریقای و آمریکای مرکزی برنامه اجرا کرد و در نهایت در ایتالیا سیرکی افتتاح کرد به نام ایران و ایتالیا. در اروپا رکوردهای زیادی بدست آورد که بلند کردن فیل ۱۴۰۰ کیلوگرمی با پاهای خود و بلند کردن ۴۵۰ کیلو گرم با دندان از جمله رکوردهای ایشان میباشد.
در سال ۱۳۷۰ به دعوت ایرانیان، به ایران برگشت و ازآن سال سیرکی در ایران افتتاح کرد و در تمامی استانهای کشور به اجرای برنامه پرداخت. اولین بار در ایران سیرکی با ۶۰ نفر هنرمند از ایتالیا، رومانی و پرتغال به اجرای نمایش پرداختند. خلیل ۲ فرزند به نامهای شهرزاد و ابراهیم همراه داشت که پس از او ایشان به اجرای نمایش پرداختند و هنرمندان زیادی را به عرصه هنر آموزش و تحویل دادند.
مدیریت سیرک خلیل عقاب تمام این سالها بعهده شهلا اشکبوس همسر ایشان بود که در اسفند سال ۸۷ در یک تصادف رانندگی حین سفر کاری با تیم ایتالیایی خود فوت نمود. ایشان به بانوی سیرک ایران معروف است.
خلیل عقاب از کودکی علاقه زیادی به ورزش باستانی داشت. چهارده ساله بود که کار جدی ورزش باستانی را شروع کرد و از همان زمان میلی را که دیگران به سختی بلند میکردند به راحتی بالا میانداخت اما در سن سی سالگی بود که به پختگی لازم رسید. در این سن بود که وزنهای ۴۵۰ کیلویی را با دندان بلند کرد. این رکورد در کتاب رکوردها (موسوم به کتاب گینس) ثبت شده است. وی دوران نوجوانی خود را با ورزش باستانی آغاز کرد و پس از آن به انجام نمایشهای پهلوانی پرداخت و اولین بنیانگذار عملیات پهلوانی بصورت بلیت فروشی و همراه با برنامه آکروباتیک و موزیک و عملیات با حیوانات بود. پهلوان عقاب اولین نفری بود که از کشور هندوستان شیر و خرس آورده و آنها را تربیت کرده و روی صحنه آورد.
خلیل عقاب بین سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۰ به بسیاری از شهرهای ایران سفر کرد و نمایشهای خود را به اجرا گذاشت. از جمله این نمایشها عبارت اند از: بلند کردن وزنههای بسیار سنگین، خوابیدن زیر کامیون و اتوبوس و خم کردن تیرآهن. به گفته مجری برنامه او اولین برگزار کننده نمایشهای پهلوانی با بلیط فروشی بود و نیز اولین کسی بود که از هندوستان، شیر و خرس به ایران آورد و آنها را تربیت کرد و روی صحنه برد. بعد از آن بسیاری از کارگردانان بزرگ سینما از اوخواستند که در سینما و تلویزیون به اجرای برنامه بپردازد. بعد از آن کارگردانان بزرگ سینما از وی دعوت بعمل آوردند که در سینما و تلویزیون به اجرای برنامه بپردازد. این هنرمند در شهرها و استانهای مختلف کشور هنرنمایی خود را در معرض دید عموم گذاشت.
پس از کسب افتخارات فراوان به دعوت کشور ژاپن در سال ۱۳۴۹ به ژاپن رفت و در تلویزیون فوجی برنامههای خود را به نمایش گذاشت. خلیل عقاب در سال ۱۳۵۰ ایران را ترک کرد و به دعوت سیرک فاست به ایرلند سفر کرد. سپس در سال ۱۳۵۱ نیز به دعوت سیرک جری کاتل به انگلیس رفت و بعد از آن به سیرک آریکنو و سیرک ملی ایتالیا به نام دریکس تونی در کشور ایتالیا وارد گردید. بدنبال آن بیست سال در کشورهای اروپایی، آفریقای و آمریکای مرکزی برنامه اجرا کرد و در نهایت در ایتالیا سیرکی به نام سیرک ایران و ایتالیا افتتاح کرد. در اروپا رکوردهای زیادی بدست آورد که بلند کردن فیل ۱۴۰۸ کیلوگرمی با پاهای خود و بلند کردن ۴۵۰ کیلو گرم با دندان از جمله رکوردهای ایشان میباشد.
او در این مورد میگوید:
آن زمان ۵۰ ساله بودم و در مدت چهار سالی که در انگلستان اقامت داشتم شبی دو بار این فیل را بلند میکردم. بعد از انگلستان به سیرک دریکس تون ایتالیا رفت و طی این سالها در بیش از ۳۷ کشور جهان به اجرای نمایشهای پهلوانی پرداخت.
خلیل عقاب میگوید:
به بسیاری از کشورهای دنیا سفر کردم اما در بین تمام این کشورها درایتالیا به سیرک اهمیت خاصی میدهند. در این کشور ۶۴ میلیونی حداقل ۲۵ سیرک بزرگ وجود دارد و مردم ایتالیا توجه خاصی به این هنر دارند.
در سال ۱۳۷۰ به دعوت دولت ایران، به ایران وارد گردید و ازآن سال سیرکی در ایران افتتاح کرد و در تمامی استانهای کشور به اجرای برنامه پرداخت. اولین بار در ایران سیرکی با ۶۰ نفر هنرمند از ایتالیا، رومانی و پرتغال به اجرای نمایش پرداختند. پهلوان خلیل با خود ۲ فرزند به نامهای شهرزاد و ابراهیم همراه داشت که پس از پهلوان خلیل فرزندان وی به اجرای نمایش پرداختند و هنرمندان زیادی را به عرصه هنر آموزش و تحویل دادند.
این بار پسر پهلوان عقاب، ابراهیم عقاب سیرکی نوین با سبکی جدید و اروپایی را در سال ۲۰۱۰ با حضور بهترین هنرمندان بینالمللی ایرانی که هریک دارای رکوردهای جهانی بوده و در خارج از کشور فعالیت مینمودند را دعوت کرده و به اجرای برنامه میپردازد.
مدیریت سیرک خلیل عقاب تمام این سالها بعهده شهلا اشکبوس همسر ایشان بود که در اسفند ۱۳۸۷ در یک تصادف رانندگی حین سفر کاری با تیم ایتالیایی خود فوت نمود ایشان به بانوی سیرک ایران معروف هستند. این سیرک در ایران اجراهای زیادی داشته است.
تردستی
تردستی یا چشمبندی یا شعبده فنّی ست برای نمودن اثری عجیب به حواسّ انسانها به روش خاص. چه مرموز و چه با روشهای فیزیکی؛ چه بر ذهن اثر گذارد و چه بر چشم و گوش و حواس.
یعنی تردست به بیننده چیزی نشان میدهد که واقعاً اتّفاق نیفتاده؛ به این هدف که او باور کند.
از نظر افراد خاص
ریمیا یا شعبده: دربارهٔ چگونگی استفاده از قوای مادّی و خواص موجودات برای وانمود کردن آثار خارق العادهای به حس. صحبت میکند. همچنین تردست بین المللی و معروف ایرانی مودینی Mahdi Moudini معتقد است "شعبده تنها ترکیبی است از علم و هنر در خدمت لبخند".
انواع تردستی
تردستی از نظر سبک سه دسته است:
عادی
تشریفاتی و رسمی: این عمل به صورت نمایش هایی در شهرهای اروپایی معمول بوده.
pow-wow: که نوع عامیانهٔ آن است
روش و ابزار و شرایط تردستی
شرایط
خطای دید بیننده
روش:
حرکات سریع rapid motions
حرکات پنهان
ابزارها
ابزارهای مخصوصی، عمدتاً برای پنهان کاری
تاریخ تردستی
این عمل به صورت نمایش هایی در شهرهای اروپایی معمول بوده.
جادو
جادوی عام یا جادو در معنای کلّی، به معنای هر عمل عجیبی است. اصطلاح انگلیسی فنون سحرآمیز(به انگلیسی witchcraft) شامل قسمتی از این گونه پدیدههاست. و آنهم شامل جادوی خاص است.
جادو یا جادوی خاص یا جادو در معنای جزئی(به عربی سحر و به انگلیسی Magic): فنّی ست مرموز برای اثر گذاری بر عالم مادّه با دخالت ارادهٔ جادوگر؛ چه ابتدایی باشد و چه برای خنثی کردن جادوی دیگری؛ چه هدف متعالی داشته باشد و چه پست، چه ورد بخواند، چه حرکاتی انجام دهد و چه از وسایلی استفاده کند.
ورد خواندن و انجام عملیات بدنی، بدون کاربرد وسایل، سحر خوانده میشود. در اموری که جادوگر از وسایل یا موادّی استفاده کند، اطلاق طلسم مستعمل است.
برای معرّفی جادو مطابق دانش شناسی کاربردی، واژهٔ جادو را باید از چند جنبه بررسی کنیم:
واژه شناسی. یعنی معنای مورد استفادهٔ آن در بین مردم.
کاربرد اصطلاحی این واژه. یعنی هر چه در جایی جادو خوانده شده در این قسمت بررسی میشود.
معرّفی جادوی عام و انواع آن. یعنی تمام اعمال عجیب.
معرّفی «دانش نظری جادو» معروف به نظریههای جادو. یعنی دانشی که به «چیست؟» و «چرا؟»ها در مورد جادو جواب میدهد. و آن علمیست به این نام که مرموز و حتّی رازورزانه یا سرّی است. یعنی توسّط علم شناخته نشده. زیرا هیچگونه توضیح، توجیه، نظریه یا رابطهٔ علّت و معلول به روش علمی در مورد آن ارائه نشده یا اگر شده دسترسی ما به آن مقصور بوده است. امّا چون تلاش به روش علمی و روشهای کهن در این زمینه وجود داشته، و فرضیه هایی نیز در این مورد ارائه شده، نمیتوان جنبهٔ دانش آن را کنار گذاشت.
معرّفی «دانش کاربردی جادو». یعنی دانشی که از چگونه انجام دادن اعمال عجیب سخن میگوید. نه از «چیست؟» و «چرا؟»
معرّفی «فنّ جادوگری» یا «سحر» یا «sorcery»: پر حجمترین قسمت مبحث است. زیرا جادو قبل از هر چیز یک فنّ است و از چگونه عمل کردن برای هدفی خاص صحبت میکند.
همراه اینها تاریخ جادوگری و بازتاب جادوگری در فرهنگها هم بررسی میشود
واژهشناسی
واژهٔ «جادو» در زبان پهلوی jâdug بودهاست. لیکن در پهلوی و نوشتههای کلاسیک فارسی از جمله شاهنامه کلمهٔ «جادو» به معنی شخص جادوگر است. عملی که این شخص انجام میدهد «جادوی» است که به معنی جادوگری است یعنی امروز بهاشتباه «جادوی» را «جادو» میگویند و ناچار «جادو» را «جادوگر» میگویند. دو نمونه از کاربرد «جادو» در معنی اصیل آن ذکر میشود: در خوان چهارم رستم (زن جادو=جادوگر) در شاهنامه آمدهاست «چو آواز داد از خداوند مهر / دگرگونه گشت جادو (=جادوگر) بهچهر». در مثالی اخیرتر سعدی میگوید «همشیرهٔ جادوان (جادوگران) بابل / همسایهٔ لعبتان کشمیر»
واژهٔ «magic» معادل انگلیسی آن است، که از واژهٔ «Magus» گرفته شده که در فارسی قدیم به موبدان ستاره شناس آیین مهر پرستی یا میتراییسم نام «maguš» یا «مجوس» گفته می شد که یعنی «مربوط به منطقه Medes». که Medes نیز خود به معنی «قلمرو ماد» است. پس از فتح ایران، اعراب، زردشتیان را مجوس می خواندند.و این واژه همچنان به همین معنی به کار می رود.
واژهٔ «مجیک» با حروف فارسی در نوشتههای کهن ایران به چشم می خورد. مثلاً اوستا کتاب مفدس زرتشتیان اشاره به مغها (روحانیون مهر پرستی)دارد که بعد از آموزشهای مجیک به سطح ماگی یا مجیکن نایل میشدند.
به طور روشن مشخص نشده که واژه مجیک ایرانی میباشد یا نه. از طرفی شواهد و مدارک زبانشناسان و تکرار این کلمه در نوشتهها حکایت از ایرانی بودن آن دارد؛ و از طرف دیگر تا کنون کسی جواب روشنی به منشاء این کلمه در زبان اوستایی نداده است.
معنای غیر اصطلاحی
ابتدا توجّه کنید که صورت باور به وجود جادو حتّی ارائهٔ سندی برای آن، دلیل بر وجود این انواع از جادو نیست. بلکه وجود هر یک به سندی جداگانه نیاز دارد. با این حال اوّلاً این لغات اصطلاحی نیستند. بلکه در زبانها استفاده میشوند و معانی خاصّی نیز دارند. دوماً تحت عنوان این لغات تلاشها و فعّالیتهای زیادی در طول تاریخ ثبت شده.
بحث وجود جادو و اعتقاد به آن در قسمتهای بعدی مقاله آمده
در زبان فارسی و عربی
فنونی که از تاثیرات عجیب بحث میکنند را این طور نام برده اند و معنا و دسته بندی کردهاند (ترتیب موارد در دسته بندی زیر اصلاح شده است.
علم و فنّ تنویم یا خواب مصنوعی یا خواب مغناطیسی یا هیبنوتیزم
جادو (در معنای خاص): ایجاد تغییری در عالم مادّه به روشی فراطبیعی به ارادهٔ جادوگر.
کیمیا: علمی که در مورد تبدیل مس، فلزّات، یا حتّی سنگ به طلا بحث میکند. تلاش در این زمینه منشاء به وجود آمدن علم شیمی شد.
هیمیا یا علم و فنّ طلسمها: روش ترکیب قوای عالم بالا با موجودات عالم پایین
علم و فنّ اعداد و اوفاق: دربارهٔ ارتباط اعداد و حروف مطالب با هم و تشکیل جداول خاصّی به صورت مثلّث یا مربّع و قرار دادن حروف و اعداد در خانههای آن برای رسیدن به مطالب مختلف به طرزی مخصوص
علم و فنّ خافیه: در مود چگونگی تغییر و تکثیر حروف و اسامی چیزی که مورد نظر است و استخراج نامهای ملائکه و شیاطین موکّل بر آنها. سپس دعا کردن با وردی که از آنها تشکیل شده.
علم و فنّ احضار ارواح (شبیه لیمیا)
لیمیا یا علم و فنّ تسخیرات: چگونگی ارتباط با ارواح قدرتمند عالم بالا. (شبیه احضار ارواح)
مانند تسخیر جن
سیمیا: دربارهٔ چگونگی ترکیب اراده و قوای فیزیکی خاص برای کارهای عجیب
از انواع آن علم و فنّ ریمیا یا تردستی یا چشم بندی در فارسی یا شعبده در عربی ست: روش استفاده از قوای فیزیکی و خصلتهای حواس انسان، برای وانمود کردن آثار خاصّی به چشم و گوش و حواس یا حتّی ذهن (یعنی به کمک قوهٔ خیال بیننده آثاری عجیب در نظرش مجسّم میکند که وجود ندارند.). چه با روشهای فیزیکی، مادّی و طبیعی؛ و چه چه فراطبیعی
پیشگویی یا غیبگویی: علم خبر دادن از حوادث در گذشته، حال یا آینده؛ که بر غیبگو پنهان است، با دخالت ارادهٔ غیب گو. اینن فن انواعی دارد:
عرّافی:عرّاف کسی ست که از کلمات و حالات و رفتار سوال کننده پی به آیندهٔ او ببرد.
کهانت (در معنای خاص): کاهن کسی ست که برای او صاحب رایی از طایفهٔ جن باشد و او را به آینده خبر دهد. یا به امور مخفی خبر دهد. مثلاً فلان مال دزدیده شده کجاست؟ چه کسی فلانی را کشت؟ ...
کیمیا، سیمیا، لیمیا، هیمیا و ریمیا را علوم یا فنون پنج گانهٔ مخفی میخوانند. کهانت در معنای عام یعنی برقراری رابطه با یک جن. کاهن نه تنها میتواند از جن در مورد گذشته، حال، یا آینده بپرسد؛ بلکه می تواند از او بخواهد کاری عجیب انجام دهد. زبان سحر و جادو زبان خاصی است و فقط برخی از حروف آن با فارسی و عربی مشترک است و بیشتر در نحوه نوشته شدن آنها فرق است .
در زبان انگلیسی و در جوامع اروپایی
در میان عوام در اروپا
تحت تاثیر قرار دادن وقایع، با استفاده از نیروی اسرار آمیز یا فراطبیعی
حقّههای مرموزی که برای سرگرمی اجرا شود.
بر حسب دسته بندی ریچارد کیک هِفِر، مورخ دانشگاهی:
جادوی روانشناختی: اولی بر روی ذهن دیگری تأثیر میگذارد تا آنگونه که جادوگر میخواهد عمل کند، مانند علاقهمند ساختن کسی به دیگری
جادوی خیالی یا توهمی: پدید آوردن عجایب گوناگون به چشم بیننده. مانند جادویی که ضیافت شامی را پدید آورد یا جادوگر را نامرئی کند،
جادویی که تغییر فیزیکی واقعی در شیئی بوجود آورد، در این تقسیم بندی گنجانده نشده است. مثلاً معجزه
در افسانهها:
جادوی واضح: جادویی است که به سرعت نتیجهاش ظاهر شود.
جادوی تدریجی و ظریف: جادویی است که اثرش به طور تدریجی و نامحسوس دنیا را تغییر میدهد.
در نظریات جدید؛ برحسب آنچه در جادو استفاده میشود (ممکن است همه یا بعضی موارد استفاده شود):
جادوی سرایتی: به کمک اجسام فیزیکی که زمانی با شخص یا چیزی که جادوگر میخواهد روی او تأثیر بگذارد، در تماس بودهاست.
جادوی همسانی با استفاده از تصاویر یا اشیای فیزیکی است که به نوعی با شخص یا چیزی که میخواهیم تحت تأثیر قرار دهیم، شباهت دارد. مانند عروسکهای وودو
در فرهنگ عام بر حسب تعالی:
جادوی متعالی یا جادوی سفید: از یک نیروی الهی کمک میگیرد و هدف متعالی دارد
جادوی پست یا جادوی سیاه(Necromancy): جادویی که با نیروهای پست از قبیل مرگ سر و کار دارد یا هدف شخصی دارد. مثلاً
برای آسیب زدن به فردی استفاده شود
با اجساد و موادّ مرده (گاهی نفرت انگیز و کثیف) سروکار دارد
احظار و گفتگو با روح مردگان مثلاً جهت گفتگو با روح عزیزی که مردهاست یا برای گرفتن اطلاعات از روحهای مردگان به عنوان نوعی پیش گویی یا برای کمک گرفتن در انجام جادویی دیگر.
در فرهنگ عام برحسب روش؛ مواردی که بین مردم معروف است:
ورد(spell): شناخته شده ترین عمل جادوگری، اوراد و حرکاتی است طبق روندی خاص (اغلب خواندنی، نوشتنی، حرکتی و گاه با وسایلی چون گوی و چوب دستی جادویی) که اجرای آن آن اثر خاصّی را به همراه دارد.
غیب گویی: یک عمل جادوگری مشهود دیگر است که هدف آن دادن اطلاعات درباره گذشته، حال و آینده(پیشگوییاست. این کار اغلب با ابزاری انجام میشود. انواع غیب گویی عبارتند از:
طالع بینی، فال گیری و تفسیر فال یا طالع
فال ورق: غیب گویی به کمک ورق فال گیری
غیب گویی به کمک رصد ستارگان
غیب گویی به کمک رمل و اسطرلاب
غیب گویی به کمک گویبینی
مشورت با فردی غیر قابل رویت.
کهانت اگر با فردی از نوع جن مشورت انجام شود، آن را کهانت و مشورت گر را کاهن گویند. این لغت معانی دیگری هم دارد
نوع خاصّی از آن را ئی چینگ می نامند
عرّافی: غیب گویی با نگاه کردن به ظاهر فرد
غیب گویی به کمک جادوی سیاه
در دین اسلام
منظور از سحر تمام فنون عجیب است. چه با عوامل طبیعی (شعبده بازی) و چه با عوامل غیر طبیعی. چه توسّط خود ساحر، چه توسّط نمایندهای از جن کافر (کهانت). بنا به گفته قران در سوره بقره جادوگری توسط شیاطین از زمان حضرت سلیمان رواج یافت چنان که شیاطین برای اختلاف و جدایی انداختن و بروز انواع فتنهها به مردم جادو را آموزش می دادند که خداوند دو ملک به نامهای هاروت و ماروت را مامور ساخت تا راه مقابله با جادو را به مردم یاد دهند خداوند درباره جادو می فرماید: "ساحر هر کاری که کند و از هر دری که وارد شود خوشبخت و رستگار نمی شود."
در مکتب تلما
آلیستر کراولی جادو به جای Magic به صورت Magick مینویسد و ظاهراً معنای خاصّی برای آن دارد.
موارد ظاهراً مشابه امّا متفاوت با جادو
تعریف اعمال مشابه دیگر در اینجا، کمک میکند تا متوجّه تفاوتشان با جادو شویم:
دعا و نیایش که یک عبادت است، اگرچه به ورد که نوعی جادو دانسته میشود، شبیه است.
عمل قربانیکردن برای یک موجود یا خدای مافوق طبیعی و سپس درخواست از این خدا یا موجود و میانجی گری آن خدا در اجابت آن عمل نیز در صورت اجابت به جادو شبیه است.
تفاوت دعا و جادو این است که:
دعا و عبادت نیاز به خواست شخص و موافقت یک خدا دارد که میتواند درخواست را رد کند. اما شرایط موفّقیّت شخصی و ناشی از عملکرد معیوب جادوگر است
هنگامی که دعا منجر به نتیجه نمیشود، به این معناست که خدا اینگونه خواسته. اما هنگامی که جادویی موثر نمیافتد، به علت نقص در عملکرد جادوگر است.
جادو بیشتر دارای یک دستورالعمل خاص است. امّا دعا بدون تفکر و دقّت قبلی نیز صورت میگیرد.
بعضی بر این باورند که چه در دعا و چه در جادو به کار بستن خود باور یا ایمان است که نتیجه مطلوب را به بار میآورد. امّا نیایشگر به تاثیر خدا یا واسطه باور دارد. در حالی که جادوگر به تاثیر ارادهٔ خود از راهی غیر طبیعی ایمان دارد. کسی هم که اعتماد به نفس دارد به تاثیر ارادهٔ خود از راهی طبیعی ایمان دارد.
استفادهٔ نابجا از این کلمات
لغات مرموز اغلب عمداً یا سهواً در معنای یکدیگر به کار می روند. این سوء تفاهمها گاه مهم می شوند. مثلاً:
کیمیاگران در قدیم، برای رسیدن به سنگ کیمیا که فلزّات، مخصوصاً مس را به طلا تبدیل می کرد به طور سرّی تلاش می کردند. نتیجهٔ تلاشهای آنها کشف بعضی واکنشهای شیمیایی و عناصر و ... بود. آنها این اعمال را کیمیا میدانستند و علایم ستارهشناسی را برای نشان دادن عناصر به کار می بردند. این علایم در شکل روبرو آمده. اّما اکنون معلوم شده که واکنشهای شیمیایی حقیقی، طبیعی و غیر جادویی(در معنای عام) اند.
نجوم، یا علم ستارهشناسی در قدیم نوعی جادو تلقّی می شده. امّا اکنون پیش گویی به کمک ستارگان، از ستارهشناسی جدا شده است.
مخالفان پیامبران گاه معجزات آنها را سحر می خواندند، تا معجزه بودن آنها را انکار کنند.
افرادی نیز سحر یا اعمال عجیب خود را معجزه می خوانده اند تا بتوانند ادعای پیامبری کنند.
از این پس در مقاله منظور از لغت جادو، جادوی خاص است.
اعتقاد به جادو در میان ملل و ادیان
هر گاه نتوان چیزی را به طور جهانی اثبات کرد، اعتبار آن را می سنجند (یعنی اعتقاد یا باور به آن). وجود جادو نیز به طور جهانی اثبات نشده. امّا اعتبار نسبتاً جهانی دارد.
در دین یهود
تورات به کرات به مزمت و نکوهش جادو و جادوگری ویا استفاده از نیروهای غیرالهی پرداخته است. مانند:
به احضاركنندگان روح و جادوگران مراجعه نكنيد. خواستار ناپاك شدن به وسيله ي آنها نباشيد. من خداوند هستم. تورات کتاب لاویان فصل 19، آیه 31
چيزي را با خونابه نخوريد فال نگيريد. غيبگويي نكنيد. فصل 19، آیه 26
بين تو، كسي كه پسر يا دخترش را در آتش نابود كند، شعبدهباز، غيبگو، فالگير و جادوگر نباشد و افسونكننده(ي گزندگان) و احضاركنندهي روح و ساحر و كسي كه از مردگان پرسش كند. تورات کتاب تثنیه فصل 18 آیههای 10و 11
جادوگر را زنده نگذار. تورات کتاب خروج فصل 22 آیه 17
حضرت سلیمان پیامبر میتوانست بر اساس اراده الهی با پادشاهی حیوانات ارتباط برقرار کند.
در دین اسلام
مطالب مربوط به حوادث عجیب در اسلام و خصوصاً قرآن چند دستهاند:
نابودی ناگهانی تمدّنهایی که به پیامبرانشان ایمان نیاوردند با عذاب به ارادهٔ خدا و نه پیامبر. مانند:
عاد
ثمود
…
خدا به حضرت آدم اسامی الهی را گفت، و او بر میشمرد. هنگامی که از فرشتگان خواسته میشود آنها را دوباره تکرار کنند، نمیتوانند، اما حضرت آدم میتواند. این توانایی خارق العاده و “اکتسابی” است. زیرا خداوند این توانایی را به موسی آموزش داد
معجزه: گذاشتن تاثیری عجیب بر عالم مادّه برای اثبات پیامبری فردی بدون دخالت ارادهٔ آن پیامبر. معجزه جزو فنون سحرآمیز نیست، زیرا ارادهٔ فرد در اثربخشی آنها تاثیری ندارد؛ و توسّط عوام به نام جادو شناخته نمیشوند. مثال هایی از معجزه:
تبدیل شدن عصای حضرت موسی به ماری در صحرای سینا
تبدیل شدن عصای حضرت موسی به مار بزرگی در مقابل فرعون
تبدیل شدن عصای حضرت موسی به اژدها در مسابقهٔ جادوگری که فرعون مصر ترتیب داده بود.
تسلّط حضرت سلیمان به حیوانات، جن، نیروهای طبیعی مانند باد، و گفتگو با آنها و فرمان دادن به آنها.
کرامت: گذاشتن تاثیری عجیب بر عالم مادّهبه ارادهٔ خدا و بدون دخالت ارادهٔ آن فرد توسّط فردی که پیامبر نیست. در راستای انجام آنچه آیین الهی اش به او دستور می دهد.
«آصف بن برخیا» با دانشی که در مورد کتاب (شاید یعنی نامهای الهی) داشته، از جنّی بدعمل که اصلاح شده بود و که نزد حضرت سلیمان بود نیز بهتر عمل میکرده.
جادو (در معنای اصطلاحی قرآن):
جادوگران در مسابقهٔ جادوگری که فرعون مصر ترتیب داده بود تکّههای کوچک مادّه را مانند مارهایی به حرکت در آوردند.
در قرآن آمده که دو فرشته به نامهای هاروت و ماروت، جادوگری را به انسان یاد دادند و به او دستور دادند تا از آن فقط برای ابطال جادو استفاده کند. تا فرمانبرداری، خودداری و پرهیزکاری او را آزمایش کنند. امّا آنها از جادو برای جدایی انداختن میان زن و شوهر استفاده می کردند.
چشم زخم: در سوره قلم، آیه آخر آمده: و بدرستی که نزدیک بود آنان که کافر شدند، هر آینه تو را توسّط چشمانشان (آسیب) بزنند هنگامی که شنیدند قرآن را. و میگویند که او دیوانه است. و (حال آنکه) آن (قرآن) جز پندی برای جهانیان نیست. البته بسیاری مفسران عقیده دارند که این آیه ارتباطی با چشم زخم ندارد.
در آیین هندو
همیشه عده بسیاری قبول داشتهاند که آیین هندو و هند سرزمین جادو، هم مافوق طبیعی و هم از دیگر انواع آن بودهاست. هندوئیسم یکی از معدود دینهایی است که متون مقدسی مانند وداس دارد و در آن در مورد جادوی سیاه و سفید هر دو بحث میکند. ودا آتاروا آن نوع ودایی است که با مانتراها سرو کار دارد و هم برای جادوی خوب و هم بد به کار میرود. واژه مانتریک در هند، به معنای “جادوگر” است، زیرا مانتریک، مانتراها، طلسمها و نفرینها را میداند و میتواند برای یا بر ضد انواع جادو استفاده شود. بسیاری از زاهدان پس از دورههای توبه و مدیتیشن به مقامی میرسند که دارای نیروای ماورا الطبیعه میگردند. با این وجود، بسیاری این را انتخاب نمیکنند و در عوض از طریق ورود به عرصه روحانیت به نیروهای فراطبیعی دست پیدا میکنند. گفته میشود بسیاری از سیدهارها معجزاتی انجام دادهاند که انجام آنها غیر ممکن است.
در قبایل غیر متمدّن
از قبایل بومی در استرالیا و نیوزلند گرفته تا قبایل ساکن در جنگلهای بارانی آمریکای جنوبی، قبایل آفریقایی و ملحدان الحاد باستان، گروههای قبیلهای در اروپا و جزایر بریتانیا، نوعی تماس با دنیای ارواح در رشد این جوامع بشری، به چشم میخورد. نقاشیهایی که در غارهای باستانی در فرانسه موجود است، فرمولهای جادوگری هستند که برای دستیابی به شکار موفق تولید شده بودند. بسیاری از عناصر تصویری بابلیها و مصریها نیز از منابع این چنینی گرفته شدهاند. با وجود اینکه سنتهای جادویی بومی تا به امروز باقی هستند، بعضی جوامع بسیار زود از زندگی کوچ نشینی به تمدنهای وابسته به کشاورزی روی آوردند و رشد زندگی معنوی، انعکاس دهنده زندگی شهری بود. همانطور که بزرگان قبایل به شاهها و بروکراتها تغییر یافتند، شعبده بازان و استادان نیز به روحانیان و یک طبقه روحانیت تغییر یافتند. این تغییرات فقط در نام گذاری و اسمها نبود. فعالیتهای آنها نیز تغییر یافت. در حالی که کلر شعبده باز قبیله برقراری ارتباط و رایزنی میان قبیله و دنیای ارواح طبق خواسته جمعی قبیله بود، نقش روحانی انتقال دستورات خدایان به شهرها، از طرف خدایان و طبق خواسته جمعی خدایان بود. این تغییر نشانگر اولین غضب قدرت توسط ایجاد فاصله بین جادو و کسانی که آن را انجام میدادند بود. در این مرحله از توسعه بود که مناسک مدون و همراه با جزئیات پدید آمدند و زمینه را برای دین هایاسمی نیز فراهم کردند؛ مثلاً مراسم به خاک سپاری مصریان و مناسک قربانی کردن بابلیان، پارسها، آزتکها و مایانها.
نفی جادو در میان ملل و ادیان
یهودیت، مسیحیت به طور رسمی، جادو را منع میکنند و همیشه جادوگران را با درجات مختلفی از شدت تعقیب و تنبیه کردهاند. این ادیان جادو را یا پندار باطل میدانند یا ناشی از دخالت موجودی (مانند فرشته یا جن) که با جادوگر پیمان بسته تا طبیعت را به خواست او دستکاری کند.
مسلمانان یا پیروان اسلام، به وجود «جادو» یا به عربی «سحر» به معنای خاصّی اعتقاد دارند و انجام آن («جادوگری» یا به عربی «سحر») را منع و نهی میکنند.
در روایات اسلامی پیش بینی شده که فردی به نام دجّال پیش از انقلاب مهدی موعود و استقرار حکومت جهانی او، با جادو و شعبده و فناوری زمان عدّهٔ زیادی را مخصوصاً از زنان و جوانان می فریبد و در کار حکومت خلل ایجاد می کند.
برخی فرضیهها و نظریههای جادوشناسی
کسانی که به وجود جادو عقیده دارند، اثر بخشی آن را به چند علّت می خوانند:
به موجب عملی خاص، طبق دستورالعملی خاص؛
یا توسط قدرت اراده و خواست جادوگر؛
یا در صورتی که جادوگر عقیده داشته باشد میتواند ارواح مخاطب جادو و طلسم او را به این کار وادارد
یک بررسی که بر اساس نوشتههای معتقدان به جادو در غرب انجام شد، نشان میدهد که پیروان آن عقیده دارند که جادو بر اساس یک یا چندی از اصول زیر کار میکند:
"نیروهای طبیعی که نمیتوانند در حال حاضر توسط علم شناخته شوند” یا اصلاً نمیتوان آنها را به وسیله علم شناخت. گفته میشود که این نیروهای جادویی همراه با ۴ نیروی انسانی طبیعت وجود دارند: جاذبه، الکترومغناطیس، نیروی قوی و نیروی ضعیف.
«دخالت ارواح» شبیه به این نیروهای طبیعی فرضی، اما با هشیاری و هوشمندی خودشان. کسانی که به ارواح معتقدند، اغلب اوقات کل هستی را به شکلهای مختلفی میبینند که بعضاً ساختار سلسله مراتبی دارد.
یک “نیروی جادویی”، از قبیل مانا یا نومِن، که در همه چیز وجود دارد. گاهی این نیرو در یک شی جادویی، مانند سنگ، طلسم یا dehk که جادوگر میتواند آن را دستکاری کند، وجود دارد.
یک «ارتباط جادویی متقابل درونی در عالم» که همه چیز را به هم مرتبط و مربوط میسازد و فراتر از همه نیروهای طبیعی است.
"دستکاری نشانهها و سمبل هاً. پیروان تفکر جادویی معتقدند که سمبلها برای اهداف دیگری به جز نشان دادن چیزها هم میتوانند به کار روند: آنها میتوانند به طرز جادویی خواص فیزیکی شیئی را که نشان میدهند ایفا کنند. با دستکاری سمبلها (و همچنین signals)، گفته میشود میتوان واقعیتی را که این سمبل نشانگر آن است نیز تغییر داد.
اصول «sympathetic magic» مربوط به آقای جیمز جرج فریزر، که در کتابش با نام «شاخه طلایی» (ویرایش سوم، ۱۹۱۵-۱۹۱۱) به وضوح بیان میشود. شامل «قانون تشابه» و «قانون تماس» یا «سرایت». اینها، گونههای سیستماتیک دستکاری سمبلها هستند. فریزر آنها را به صورت زیر تعریف کرد:
«اگر اصول فکری را که جادوگری بر پایه آنها نباشد، تحلیل کنیم، احتمالاً به ۲ مورد خلاصه میشوند: اول اینکه: شبیه، شبیه به خود را تولید میکند، یا اینکه یک اثر مشابه علت (دلیل) خود است و دوم اینکه: چیزهایی که زمانی در تماس با هم بودهاند، اگر از هم جدا شوند نیز، به تأثیر بر روی یکدیگر ادامه خواهند داد. قانون اول را قانون تشابه و دومی را قانون تماس یا سرایت مینامیم. جادوگر، از اولین قانون در مییابد که، میتواند هر اثری را فقط با تقلید از آن تولید کند؛ و از دومی در مییابد که هر کاری که بر روی شیئی انجام میدهد، بر روی کسی که زمانی با آن شخص ارتباط داشته اثر خواهد گذاشت.»
«تمرکز یا مدیتیشن». محدود کردن به یک شی یا اراده متصور به یک میزان مشخص، طبق آلیسترکرولی، باعث تولید یک پدیده جادویی و سحرآمیز میشود و یا باعث “ایجاد واقعهای در مغر میشود که اساساً با اتحاد فاعل و مفعول (شیء) صورت میگیرد.” (کتاب چهارم، قسمت اول: جادوگری). جادو، همانطور که پیشتر گفته شد، میکوشد با معطوف کردن توجه به شی (یا اراده) انتخاب شده به طور مداوم، دستاوری را که گفته شد، تولید کند. برای مثال، اگر کسی مایل است بر روی یک خدا تمرکز کند، میتواند یک سیستم برابر یا همانند را به خاطر بسپارد و سپس هر شی را که میبیند، به آن “همانند یا برابر” کند.
آلیستر کرولی اینگونه مینویسد[نیازمند منبع]: ""تعالی ذهنی توسط اعمال و کارهای جادویی همان نتایجی را خواهد داشت که در یوگا صریح و بی قید و شرط به دست میآید."" بنابراین “جادوی” کرولی، یک نوع اصل ذهنی، جادویی را روحی میشود که برای تربیت ذهن برای دستیابی به تمرکز بیشتر طراحی شده. کرولی همچنین ادعا کرد که magick میتواند اثرات غیر معمول را نیز داشته باشد؛ که در واقع این رابطهای را با اصل اول در این لیست نشان میدهد. در عین حال، او هر گونه تلاش برای استفاده از این نیرو برای هدفی جز کمک به کسب (دستاوردی) ذهنی و روحی را به عنوان “جادوی سیاه” میداند.
«نیروی جادویی نیمه خودآگاه». برای آنها که فکر میکنند نیاز دارند ذهن نیمه خودآگاه خود را قانع کند تا تغییراتی را که میخواهند، انجام دهند، همه روحها و انرژیها تصاویر و نمادهایی هستند که برای ضمیر نیمه خودآگاه معنا دارند. گونه دیگر این عقیده این است که، ضمیر نیمه خودآگاه توانایی ایجاد ارتباط با ارواح را دارد که میتوانند کارهای جادویی انجام دهند.
""وحدانیت در همه""؛ که بر اساس مفاهیم یکی بودن و عدم ثنویت(رد ثنویت) بنا شده، این فلسفه بر این باور است که جادو بیشتر از به کار بستن ذاتی خود در عالم نیست. اندیشه اصلی این است که، با فهم اینکه خود، نامحدود است، انسان میتواند طوری زندگی کند که خواهان توازن طبیعت باشد و بنابراین، فقط به عنوان یک خادم و جزء کوچک زندگی کند.
در واقع انسان هر کاری را که اراده کند می تواند انجام دهد چون خدا از روح توانای خود در او دمیده ولی نمیتواند در برابر خدا شورش کند چون توانایی روح او جزیی از توانایی بینهایت خداست پس جز کمتر از کل است .
در نتیجه انسان می تواند هر نوع جادویی را انجام دهد ولی خدا جادو را کاملاً حرام کرده پس از آن بپرهیزید .
نظریههای دیگری هم وجود دارد. جادوگران معمولاً این مفاهیم را با هم میآمیزند و حتی گاهی چند مفهوم را خودشان اختراع میکنند. بویژه در جریان امروزی هرج و مرج جادوگری عقیده داشتن به هر مفهومی در مورد جادوگری نامعمول به نظر نمیرسد.
فنّ و روش جادوگری
اگر وجود جادو را باور کنیم شکست در جادو ممکن است دلایل واقعاً زیادی داشته باشد. با این حال چند مثال کوچک مفید است:
دنبال نکردن روند به طور دقیق
مناسب نبودن شرایط که مانع از هدایت نیروها میشوند
کمبود توانایی جادوگری
...
تاریخ جادوگری
عقاید جادویی در اروپای غربی
عقیده به اعمال مختلف جادویی در اروپا و تاریخ غرب مرتباً ظهور کرده و کمرنگ شده، و این همه تحت فشارهای دین یکتاپرستی نهادینه شده یا بدبینی در مورد واقعیت جادو و خوب بودن علم گرایی بودهاست. در دنیای عهد باستان (روم) جادو مثل امروز تا حدی عجیب و غریب پنداشته میشد. مصر، سرزمین hemeticism و بین النهرین و سرزمین پارس (ایران)، خاستگاه اولیه موبدان مکانهایی بودند که تصور میشد تخصص در امر جادوگری فراوان میباشد. در مصر، پاپیروسها ی زیادی به یونانی، کپتیک و دموتیک بر جای ماندهاند. این منابع، شامل نمونههای اولیه بیشتر فعالیتهای جادویی است و آنچه که بعد، قسمتی از انتظارات است فرهنگ غربی از کارهای جادویی را تشکیل میداد، بویژه در جادوی آیینی از همین بر جای مانده هاست. آنها شامل نمونههای اولیه زیر میشوند: استفاده از کلمات جادویی که گفته میشد نیروی فرمان دادن به ارواح را دارند؛
استفاده از عصاهای شعبده بازی و دیگر ابزارهای سنتی؛
استفاده از حلقه جادویی برای دفاع از جادوگر در مقابل ارواحی که]]احضار یا زنده [[میکند؛ و
استفاده از نشانههای رمز آلود و تفکر sigil که در برانگیختن یا زنده کردن روحها به کار میرفت.
استفاده از مدیومهای روحی نیز در این متنها وجود دارند؛ بسیاری از جادوها، بچهای را طلب میکنند تا در حلقه جادویی آورده شود و به عنوان رابطی برای رساندن پیامها از ارواح عمل کند. زمان امپراتور جولیان روم، که با تأثیرات مسیحیت مقابله میکرد، احیاء فعالیتهای جادویی نو-افلاطونی را در پرده theurgy به خود دید.
در قرون وسطی
نویسندگان قرون وسطایی، که تحت کنترل کلیسا فعالیت میکردند، فعالیتهای جادویی خود را محدود به مخلوط کردن عجایب و مجموعههایی از طلسمها کردند. آلبرتوس مگنوس را به درست یا غلط، انجام دهنده چنین فعالیتهایی میدانند. گونههای مخصوص مسیحی شده جادو در این دوره پدید آمدند. در اوائل دوران قرون وسطی، فرقه بقایای مقدس به عنوان اشیایی که برای تکریم و تعظیم و به عنوان دارنده نیروهای فوق طبیعی استفاده میشدند، پدید آمد. داستانهای باور نکردنی از نیروی این بقایای مقدس به جای مانده از قدیسان که باعث معجرات یا جادوها میشد، نه تنها برای شفای مریض، بلکه برای عوض کردن نتیجه یک نبرد بر جای ماندهاست. این بقایای مقدس به تعویزهایی تبدیل شده بودند و کلیساها تلاش میکردند نمونههای کمیاب و گرانقیمت آنها را خریداری کنند، به امید اینکه مکانی شوند برای زیارت. مانند هر تلاش اقتصادی دیگری، تقاضا باعث افزایش عرضه شد. داستانهایی از بقایای مقدس معجزه آمیز قدیسان ساخته میشد. به عنوان مثال: «داستانهای طلایی» از جاکوبس دُ وُراجین یا «گفته گوهای جادویی» اثر سزار هِیترباک محبوبیت خاصی هم داشتند. گونههای رسماً تجویز شده دیگری از جادوی مسیحی نیز موجود بود. مثلاً شیطان شناسی و فرشتهشناسی که در اولین grimoireها که پایه این شیطان شناسیهای مسیحی را تشکیل میدهد، جادوگر را ترغیب میکند خود را با روزه گرفتن، عبادت (دعا) و قربانی کردن تقویت کند، تا با استفاده از نام مقدس خدا به زبانهای مقدس، بتواند ازنیروی الهی برای مجبور کردن شیطان به ظاهر شدن و در خدمت اهداف شهوت آمیز و حرص آلود او بودن، استفاده کند. عجیب نبود که کلیسا این مناسک و اعمال را همگی رد میکرد. در قرن سیزدهم، نجوم (ستاره شناسی)، نامهای بزرگی داشت: در انگلستان، برای جوهان دُ ساکربُسکو، در اروپا، گوییدو بُناتی ایتالیایی که اهل فُرلی بود.
keywords : آماربار،سایت آماربار،مقاله های آماربار
شوخیهای زننده یا شوخی خرکی یا شوخی تند به نوعی از شوخی گفته میشود که باعث عدمراحتی، خجالت یا رفتن آبروی فرد قربانی میشود معمولاً این نوع شوخیها بین دوستان خیلی نزدیک باب هست و گاهی باعث ناراحتی فرد قربانی میگردد.

صنعت سرگرمی
هنرمندان فیلم و سینما و موسیقی اغلب برای تقاضای شغل در رزومه شان باید یک عکس سر را در آن بگذارند. این عکسها معمولاً هنری هستند و تلاش دارند موضوع را به بهترین وجه نمایش دهند.
هزل
هزل، به مزاح کردن بیهوده، لاف و سخن بیهوده معنی شده است و در اصطلاح اهل ادب، شعری است که در آن کسی را ذم گویند و بدو نسبتهای ناروا دهند، یا سخنی که در آن مضامین خلاف اخلاق و ادب آید. اما در این تعریف مرزی میان هزل و هجو لحاظ نشده است. در تعریف دقیق تر هجو به معنای سخن بیهوده و هزل به معنای سخن بیهوده ناروا میباشد.
دلقک
دَلقَکها بازیگرانی هستند که حرکاتی برای خنده و تفریح تماشاگران انجام میدهند. دلقکها معمولاً کلاهگیسهای رنگین بر سر دارند و جامههای رنگین بر تن میکنند و چهره خود را گریم کرده کفشهای بزرگی بر پا دارند.
واژهٔ دلقک از نام تلخک، دلقک دربار سلطان محمود غزنوی گرفته شدهاست.
معروفترین دلقکهایی که نامشان در تاریخهای حوزه زبان فارسی ثبت شدهاست عبارتند از :
طلخک ( که واژهٔ دلقک از آن است) دلقک سلطان محمود غزنوی
پونه، دلقک طرخان علاءالدین خلج
جعفرک، دلقک دربار ملک شاه سلجوقی
کلعنایت، دلقک شاه عباس کبیر
لوطی صالح، دلقک کریم خان زند که بعدها گرفتار خشم آقا محمد خان قاجار شد.
کریم شیرهای، شیخ حسین (معروف به شیخ شیپور)، شیخ کرنا، شغالالملک ( یا شغالالدوله)، اسمعیل بزاز، علیون، دلقکهای ناصرالدین شاه قاجار
شیخ حمدالله، دلقک ظل السلطان
حاج میرزا زکی خان (معروف به چلغوز میرزا)، دلقک احمد شاه قاجار
ابوالحسن دمشقی، در دستگاه خلیفه هارون الرشید
ابوالعنبس، در دستگاه خلیفه متوکل
تریبوله و دومی نیک دلقکهای دربار فرانسوای اول و لویی چهاردهم
بروسکه، دلقک دربار هانری دوم و فرانسوای دوم
کالامبرگ، دلقک معروف ایتالیایی
و دهها نفر دیگر
خنده
خنده واکنشی صدادار به احساس خوشحالی، یا لذت درونیست. عوامل متعددی نظیر شنیدن یک جوک یا مورد غلغلک قرار گرفتن میتواند باعث پیدایش خنده شود. خنده در رفتار انسان و بعضی از حیوانات دیده میشود. خنده جزوی از رفتار انسانی است که به وسیله مغز برای تنظیم احساسات تولید میشود، و بدین وسیله انسانها را در روابط اجتماعی کمک میکند. خنده در دید روانشناسی، نشانهای برای برقرار کردن رابطهای مثبت با دیگران است. خنده میتواند دارای گیرایش باشد و خنده یک نفر باعث پیدایش خنده در دیگران شود. این میتواند دلیل محبوبیت استفاده از صدای خنده در نمایشهای کمدی را توضیح دهد.
خنده از انقباض حنجره به وسیله اپیگلوت ایجاد میشود. مطالعه خنده و تاثیرات آن بر بدن را خندهشناسی میگویند.
نقش خنده در سلامت جسمانی
محققان میگویند افراد خندان به دلیل ترشح نوعی ماده شیمیایی در حال خنده، کسانی هستند که درد کمتری احساس میکنند.
خوشحالی
خوشحالی ، خرسندی و یا شادی یک حالت روانی است که در آن فرد احساس عشق لذت خوشبختی و یا شادی میکند.مسائل مختلفی هچون مسائل زیستی، روان شناختی و یا دینی برای تعریف و دلیل خرسندی آورده شدهاست. دانشمندان دریافتند که شادی و خوشحالی سبب تقویت سیستم دفاعی بدن و همچنین سیستم اعصاب انسان میشود.تحقیقات نشان دادهاست شادی رابطهٔ مستقیمی با مسائلی همچون روابط و تعملات اجتماعی، وضعیت فرد از نظر داشتن شریک زندگی، کار، درآمد و حتی نزدیکی به انسانهای شاد دارد. فیلسوفان و متفکران مذهبی شادی را واژهای برای یکی زندگی خوب و یا موفق و نه صرفاً یک احساس تعریف میکنند.
افشاساز
افشاساز یا اسپویلر (به انگلیسی: Spoiler) توصیفی از یک متن یا داستان است که ممکن است ترتیب وقایع و جزئیات مهم یک داستان، فیلم و ... را لو دهد و باعث شود که خواننده، تمایل خود را برای مطالعه کردن متن اصلی از دست بدهد. عموماً شالودهٔ یک داستان یا متن، از جمله نقاط عطف داستان یا بخش پایانی داستان، به عنوان مطالبی درنظر گرفته میشوند که نباید برای خواننده لو داده شوند. همچنین این واژه ممکن است برای اشاره به هر نوع اطلاعات در مورد بخشی از یک رسانه معین (اعم از فیلم، رمان، چیستان و ...) بکار رود که ممن است مخاطب نخواهد آنها را از قبل بداند. این واژه در لغت به معنای «تباه کردن» و «از بین بردن» است. از آنجایی که لذت بردن از یک داستان یا فیلم، تا حد زیادی وابسته به آن است که خواننده خود با خواندن متن اصلی، در جریان وقایع و ترتیب بوقوع پیوستن آنها قرار بگیرد، در نتیجه، از پیش دانستن بخشهای مهم یک داستان، ممکن است لذت خواندن آن داستان را برای مخاطب «تباه کند». افشاسازها میتوانند در تالارهای گفتگو، مقالات، نقدها و بررسیها، تبلیغات و پیشنمایش فیلمها وجود داشته باشند.
بورلسک
بورلسک یا بورلاسک، نوعی سرگرمی تئاتری مضحک و طنز آمیز که معمولاً بر تقلید یا ادای کسی را درآوردن مبتنی است. این شیوه، گاهی شکل اغراق شدهٔ گروتِسک [که گاه معادل با صور عجایب تلقی شدهاست]، میباشد.
بورلسک در قرن بیستم و در امریکا، با شکلی از نمایش واریته که جذابترین بخش آن استریپتیز یا همان رقص برهنه (رقص توام با برهنگی تدریجی رقاصه) بود، همراه گشت.
شرح
کلمهٔ بورلسک در اصل یک کلمهٔ ایتالیایی الاصل است که بتدریج معنی اصطلاحی پیدا کرده و در مورد هنرپیشهای که ادای مضحک یک موضوع جدی را درآورد، به کار رفتهاست. آن را معادل موزیک هال یا ورایتی [همان واریته] هم دانستهاند. بورلسک اندک اندک در آمریکا معناهای جدید یافت: استریپ تیز و هنرپیشههایی که شوخیهای رکیک میکنند.
این نوع نمایش در دههٔ سی از میان رفت. فیلم روبن مامولیان، به اسم کف زدن (محصول ۱۹۲۹)، تصویر بسیار خوبی از روزهای پایانی رواج این نوع نمایش بدست میدهد. امّا در دههٔ شصت، شکل جدید این طرز نمایش، اوج موفقیت خویش را در فیلمهایی مثل: شبی که آنها به کافهٔ مینسکی حمله کردند (محصول ۱۹۶۸) و جیپسی (محصول ۱۹۶۲) تجربه نمود.
سیرک
تاریخچه
رومیان اولین کسانی بودند که واژه سیرک را به کار بردند در ان زمان به محوطه وسیعی که محل نمایشهای مهیجی همچون اسب دوانی اکروبات مسابقه ارابه رانی و کشتی بود سیرک گفته میشد نوع جدید سیرک از سدهٔ ۱۷۰۰ میلادی اغاز به کار کردهاست و در ان از شعبده باز دلقک اکروبات باز و همه نوع حیوان رام شده و حتی شیر و خرس هم استفاده میشود.
سیرک در ایران
بنیان گذار سیرک در ایران خلیل عقاب است. خلیل عقاب در سال ۱۳۰۳ در شهر شیراز متولد گردید. ایشان دوران نوجوانی خود را با ورزش باستانی آغاز کرد و پس از آن به انجام نمایشهای پهلوانی پرداخت و اولین بنیانگذار عملیات پهلوانی بصورت بلیط فروشی و همراه با برنامه آکروباتیک و موزیک و عملیات با حیوانات بود. کارگردانان سینما از وی دعوت بعمل آوردند که در سینما و تلویزیون به اجرای برنامه بپردازد. این هنرمند در شهرها و استانهای مختلف کشور هنرنمایی خود را در معرض دید عموم گذاشت و پس از کسب افتخاراتی به دعوت کشور ژاپن در سال ۱۳۴۹ به آنجا رفت و در تلویزیون فوجی برنامههای خود را به نمایش گذاشت و در سال ۱۳۵۰ از طرف سیرک فاست به ایرلند دعوت گردید و در سال ۱۳۵۱ نیز به دعوت سیرک جری کاتل به انگلیس و بعد از آن به سیرک آریکنو و دریکس تون در کشور ایتالیا وارد گردید. بدنبال آن بیست سال در کشورهای اروپایی، آفریقای و آمریکای مرکزی برنامه اجرا کرد و در نهایت در ایتالیا سیرکی افتتاح کرد به نام ایران و ایتالیا. در اروپا رکوردهای زیادی بدست آورد که بلند کردن فیل ۱۴۰۰ کیلوگرمی با پاهای خود و بلند کردن ۴۵۰ کیلو گرم با دندان از جمله رکوردهای ایشان میباشد.
در سال ۱۳۷۰ به دعوت ایرانیان، به ایران برگشت و ازآن سال سیرکی در ایران افتتاح کرد و در تمامی استانهای کشور به اجرای برنامه پرداخت. اولین بار در ایران سیرکی با ۶۰ نفر هنرمند از ایتالیا، رومانی و پرتغال به اجرای نمایش پرداختند. خلیل ۲ فرزند به نامهای شهرزاد و ابراهیم همراه داشت که پس از او ایشان به اجرای نمایش پرداختند و هنرمندان زیادی را به عرصه هنر آموزش و تحویل دادند.
مدیریت سیرک خلیل عقاب تمام این سالها بعهده شهلا اشکبوس همسر ایشان بود که در اسفند سال ۸۷ در یک تصادف رانندگی حین سفر کاری با تیم ایتالیایی خود فوت نمود. ایشان به بانوی سیرک ایران معروف است.
خلیل عقاب از کودکی علاقه زیادی به ورزش باستانی داشت. چهارده ساله بود که کار جدی ورزش باستانی را شروع کرد و از همان زمان میلی را که دیگران به سختی بلند میکردند به راحتی بالا میانداخت اما در سن سی سالگی بود که به پختگی لازم رسید. در این سن بود که وزنهای ۴۵۰ کیلویی را با دندان بلند کرد. این رکورد در کتاب رکوردها (موسوم به کتاب گینس) ثبت شده است. وی دوران نوجوانی خود را با ورزش باستانی آغاز کرد و پس از آن به انجام نمایشهای پهلوانی پرداخت و اولین بنیانگذار عملیات پهلوانی بصورت بلیت فروشی و همراه با برنامه آکروباتیک و موزیک و عملیات با حیوانات بود. پهلوان عقاب اولین نفری بود که از کشور هندوستان شیر و خرس آورده و آنها را تربیت کرده و روی صحنه آورد.
خلیل عقاب بین سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۰ به بسیاری از شهرهای ایران سفر کرد و نمایشهای خود را به اجرا گذاشت. از جمله این نمایشها عبارت اند از: بلند کردن وزنههای بسیار سنگین، خوابیدن زیر کامیون و اتوبوس و خم کردن تیرآهن. به گفته مجری برنامه او اولین برگزار کننده نمایشهای پهلوانی با بلیط فروشی بود و نیز اولین کسی بود که از هندوستان، شیر و خرس به ایران آورد و آنها را تربیت کرد و روی صحنه برد. بعد از آن بسیاری از کارگردانان بزرگ سینما از اوخواستند که در سینما و تلویزیون به اجرای برنامه بپردازد. بعد از آن کارگردانان بزرگ سینما از وی دعوت بعمل آوردند که در سینما و تلویزیون به اجرای برنامه بپردازد. این هنرمند در شهرها و استانهای مختلف کشور هنرنمایی خود را در معرض دید عموم گذاشت.
پس از کسب افتخارات فراوان به دعوت کشور ژاپن در سال ۱۳۴۹ به ژاپن رفت و در تلویزیون فوجی برنامههای خود را به نمایش گذاشت. خلیل عقاب در سال ۱۳۵۰ ایران را ترک کرد و به دعوت سیرک فاست به ایرلند سفر کرد. سپس در سال ۱۳۵۱ نیز به دعوت سیرک جری کاتل به انگلیس رفت و بعد از آن به سیرک آریکنو و سیرک ملی ایتالیا به نام دریکس تونی در کشور ایتالیا وارد گردید. بدنبال آن بیست سال در کشورهای اروپایی، آفریقای و آمریکای مرکزی برنامه اجرا کرد و در نهایت در ایتالیا سیرکی به نام سیرک ایران و ایتالیا افتتاح کرد. در اروپا رکوردهای زیادی بدست آورد که بلند کردن فیل ۱۴۰۸ کیلوگرمی با پاهای خود و بلند کردن ۴۵۰ کیلو گرم با دندان از جمله رکوردهای ایشان میباشد.
او در این مورد میگوید:
آن زمان ۵۰ ساله بودم و در مدت چهار سالی که در انگلستان اقامت داشتم شبی دو بار این فیل را بلند میکردم. بعد از انگلستان به سیرک دریکس تون ایتالیا رفت و طی این سالها در بیش از ۳۷ کشور جهان به اجرای نمایشهای پهلوانی پرداخت.
خلیل عقاب میگوید:
به بسیاری از کشورهای دنیا سفر کردم اما در بین تمام این کشورها درایتالیا به سیرک اهمیت خاصی میدهند. در این کشور ۶۴ میلیونی حداقل ۲۵ سیرک بزرگ وجود دارد و مردم ایتالیا توجه خاصی به این هنر دارند.
در سال ۱۳۷۰ به دعوت دولت ایران، به ایران وارد گردید و ازآن سال سیرکی در ایران افتتاح کرد و در تمامی استانهای کشور به اجرای برنامه پرداخت. اولین بار در ایران سیرکی با ۶۰ نفر هنرمند از ایتالیا، رومانی و پرتغال به اجرای نمایش پرداختند. پهلوان خلیل با خود ۲ فرزند به نامهای شهرزاد و ابراهیم همراه داشت که پس از پهلوان خلیل فرزندان وی به اجرای نمایش پرداختند و هنرمندان زیادی را به عرصه هنر آموزش و تحویل دادند.
این بار پسر پهلوان عقاب، ابراهیم عقاب سیرکی نوین با سبکی جدید و اروپایی را در سال ۲۰۱۰ با حضور بهترین هنرمندان بینالمللی ایرانی که هریک دارای رکوردهای جهانی بوده و در خارج از کشور فعالیت مینمودند را دعوت کرده و به اجرای برنامه میپردازد.
مدیریت سیرک خلیل عقاب تمام این سالها بعهده شهلا اشکبوس همسر ایشان بود که در اسفند ۱۳۸۷ در یک تصادف رانندگی حین سفر کاری با تیم ایتالیایی خود فوت نمود ایشان به بانوی سیرک ایران معروف هستند. این سیرک در ایران اجراهای زیادی داشته است.
تردستی
تردستی یا چشمبندی یا شعبده فنّی ست برای نمودن اثری عجیب به حواسّ انسانها به روش خاص. چه مرموز و چه با روشهای فیزیکی؛ چه بر ذهن اثر گذارد و چه بر چشم و گوش و حواس.
یعنی تردست به بیننده چیزی نشان میدهد که واقعاً اتّفاق نیفتاده؛ به این هدف که او باور کند.
از نظر افراد خاص
ریمیا یا شعبده: دربارهٔ چگونگی استفاده از قوای مادّی و خواص موجودات برای وانمود کردن آثار خارق العادهای به حس. صحبت میکند. همچنین تردست بین المللی و معروف ایرانی مودینی Mahdi Moudini معتقد است "شعبده تنها ترکیبی است از علم و هنر در خدمت لبخند".
انواع تردستی
تردستی از نظر سبک سه دسته است:
عادی
تشریفاتی و رسمی: این عمل به صورت نمایش هایی در شهرهای اروپایی معمول بوده.
pow-wow: که نوع عامیانهٔ آن است
روش و ابزار و شرایط تردستی
شرایط
خطای دید بیننده
روش:
حرکات سریع rapid motions
حرکات پنهان
ابزارها
ابزارهای مخصوصی، عمدتاً برای پنهان کاری
تاریخ تردستی
این عمل به صورت نمایش هایی در شهرهای اروپایی معمول بوده.
جادو
جادوی عام یا جادو در معنای کلّی، به معنای هر عمل عجیبی است. اصطلاح انگلیسی فنون سحرآمیز(به انگلیسی witchcraft) شامل قسمتی از این گونه پدیدههاست. و آنهم شامل جادوی خاص است.
جادو یا جادوی خاص یا جادو در معنای جزئی(به عربی سحر و به انگلیسی Magic): فنّی ست مرموز برای اثر گذاری بر عالم مادّه با دخالت ارادهٔ جادوگر؛ چه ابتدایی باشد و چه برای خنثی کردن جادوی دیگری؛ چه هدف متعالی داشته باشد و چه پست، چه ورد بخواند، چه حرکاتی انجام دهد و چه از وسایلی استفاده کند.
ورد خواندن و انجام عملیات بدنی، بدون کاربرد وسایل، سحر خوانده میشود. در اموری که جادوگر از وسایل یا موادّی استفاده کند، اطلاق طلسم مستعمل است.
برای معرّفی جادو مطابق دانش شناسی کاربردی، واژهٔ جادو را باید از چند جنبه بررسی کنیم:
واژه شناسی. یعنی معنای مورد استفادهٔ آن در بین مردم.
کاربرد اصطلاحی این واژه. یعنی هر چه در جایی جادو خوانده شده در این قسمت بررسی میشود.
معرّفی جادوی عام و انواع آن. یعنی تمام اعمال عجیب.
معرّفی «دانش نظری جادو» معروف به نظریههای جادو. یعنی دانشی که به «چیست؟» و «چرا؟»ها در مورد جادو جواب میدهد. و آن علمیست به این نام که مرموز و حتّی رازورزانه یا سرّی است. یعنی توسّط علم شناخته نشده. زیرا هیچگونه توضیح، توجیه، نظریه یا رابطهٔ علّت و معلول به روش علمی در مورد آن ارائه نشده یا اگر شده دسترسی ما به آن مقصور بوده است. امّا چون تلاش به روش علمی و روشهای کهن در این زمینه وجود داشته، و فرضیه هایی نیز در این مورد ارائه شده، نمیتوان جنبهٔ دانش آن را کنار گذاشت.
معرّفی «دانش کاربردی جادو». یعنی دانشی که از چگونه انجام دادن اعمال عجیب سخن میگوید. نه از «چیست؟» و «چرا؟»
معرّفی «فنّ جادوگری» یا «سحر» یا «sorcery»: پر حجمترین قسمت مبحث است. زیرا جادو قبل از هر چیز یک فنّ است و از چگونه عمل کردن برای هدفی خاص صحبت میکند.
همراه اینها تاریخ جادوگری و بازتاب جادوگری در فرهنگها هم بررسی میشود
واژهشناسی
واژهٔ «جادو» در زبان پهلوی jâdug بودهاست. لیکن در پهلوی و نوشتههای کلاسیک فارسی از جمله شاهنامه کلمهٔ «جادو» به معنی شخص جادوگر است. عملی که این شخص انجام میدهد «جادوی» است که به معنی جادوگری است یعنی امروز بهاشتباه «جادوی» را «جادو» میگویند و ناچار «جادو» را «جادوگر» میگویند. دو نمونه از کاربرد «جادو» در معنی اصیل آن ذکر میشود: در خوان چهارم رستم (زن جادو=جادوگر) در شاهنامه آمدهاست «چو آواز داد از خداوند مهر / دگرگونه گشت جادو (=جادوگر) بهچهر». در مثالی اخیرتر سعدی میگوید «همشیرهٔ جادوان (جادوگران) بابل / همسایهٔ لعبتان کشمیر»
واژهٔ «magic» معادل انگلیسی آن است، که از واژهٔ «Magus» گرفته شده که در فارسی قدیم به موبدان ستاره شناس آیین مهر پرستی یا میتراییسم نام «maguš» یا «مجوس» گفته می شد که یعنی «مربوط به منطقه Medes». که Medes نیز خود به معنی «قلمرو ماد» است. پس از فتح ایران، اعراب، زردشتیان را مجوس می خواندند.و این واژه همچنان به همین معنی به کار می رود.
واژهٔ «مجیک» با حروف فارسی در نوشتههای کهن ایران به چشم می خورد. مثلاً اوستا کتاب مفدس زرتشتیان اشاره به مغها (روحانیون مهر پرستی)دارد که بعد از آموزشهای مجیک به سطح ماگی یا مجیکن نایل میشدند.
به طور روشن مشخص نشده که واژه مجیک ایرانی میباشد یا نه. از طرفی شواهد و مدارک زبانشناسان و تکرار این کلمه در نوشتهها حکایت از ایرانی بودن آن دارد؛ و از طرف دیگر تا کنون کسی جواب روشنی به منشاء این کلمه در زبان اوستایی نداده است.
معنای غیر اصطلاحی
ابتدا توجّه کنید که صورت باور به وجود جادو حتّی ارائهٔ سندی برای آن، دلیل بر وجود این انواع از جادو نیست. بلکه وجود هر یک به سندی جداگانه نیاز دارد. با این حال اوّلاً این لغات اصطلاحی نیستند. بلکه در زبانها استفاده میشوند و معانی خاصّی نیز دارند. دوماً تحت عنوان این لغات تلاشها و فعّالیتهای زیادی در طول تاریخ ثبت شده.
بحث وجود جادو و اعتقاد به آن در قسمتهای بعدی مقاله آمده
در زبان فارسی و عربی
فنونی که از تاثیرات عجیب بحث میکنند را این طور نام برده اند و معنا و دسته بندی کردهاند (ترتیب موارد در دسته بندی زیر اصلاح شده است.
علم و فنّ تنویم یا خواب مصنوعی یا خواب مغناطیسی یا هیبنوتیزم
جادو (در معنای خاص): ایجاد تغییری در عالم مادّه به روشی فراطبیعی به ارادهٔ جادوگر.
کیمیا: علمی که در مورد تبدیل مس، فلزّات، یا حتّی سنگ به طلا بحث میکند. تلاش در این زمینه منشاء به وجود آمدن علم شیمی شد.
هیمیا یا علم و فنّ طلسمها: روش ترکیب قوای عالم بالا با موجودات عالم پایین
علم و فنّ اعداد و اوفاق: دربارهٔ ارتباط اعداد و حروف مطالب با هم و تشکیل جداول خاصّی به صورت مثلّث یا مربّع و قرار دادن حروف و اعداد در خانههای آن برای رسیدن به مطالب مختلف به طرزی مخصوص
علم و فنّ خافیه: در مود چگونگی تغییر و تکثیر حروف و اسامی چیزی که مورد نظر است و استخراج نامهای ملائکه و شیاطین موکّل بر آنها. سپس دعا کردن با وردی که از آنها تشکیل شده.
علم و فنّ احضار ارواح (شبیه لیمیا)
لیمیا یا علم و فنّ تسخیرات: چگونگی ارتباط با ارواح قدرتمند عالم بالا. (شبیه احضار ارواح)
مانند تسخیر جن
سیمیا: دربارهٔ چگونگی ترکیب اراده و قوای فیزیکی خاص برای کارهای عجیب
از انواع آن علم و فنّ ریمیا یا تردستی یا چشم بندی در فارسی یا شعبده در عربی ست: روش استفاده از قوای فیزیکی و خصلتهای حواس انسان، برای وانمود کردن آثار خاصّی به چشم و گوش و حواس یا حتّی ذهن (یعنی به کمک قوهٔ خیال بیننده آثاری عجیب در نظرش مجسّم میکند که وجود ندارند.). چه با روشهای فیزیکی، مادّی و طبیعی؛ و چه چه فراطبیعی
پیشگویی یا غیبگویی: علم خبر دادن از حوادث در گذشته، حال یا آینده؛ که بر غیبگو پنهان است، با دخالت ارادهٔ غیب گو. اینن فن انواعی دارد:
عرّافی:عرّاف کسی ست که از کلمات و حالات و رفتار سوال کننده پی به آیندهٔ او ببرد.
کهانت (در معنای خاص): کاهن کسی ست که برای او صاحب رایی از طایفهٔ جن باشد و او را به آینده خبر دهد. یا به امور مخفی خبر دهد. مثلاً فلان مال دزدیده شده کجاست؟ چه کسی فلانی را کشت؟ ...
کیمیا، سیمیا، لیمیا، هیمیا و ریمیا را علوم یا فنون پنج گانهٔ مخفی میخوانند. کهانت در معنای عام یعنی برقراری رابطه با یک جن. کاهن نه تنها میتواند از جن در مورد گذشته، حال، یا آینده بپرسد؛ بلکه می تواند از او بخواهد کاری عجیب انجام دهد. زبان سحر و جادو زبان خاصی است و فقط برخی از حروف آن با فارسی و عربی مشترک است و بیشتر در نحوه نوشته شدن آنها فرق است .
در زبان انگلیسی و در جوامع اروپایی
در میان عوام در اروپا
تحت تاثیر قرار دادن وقایع، با استفاده از نیروی اسرار آمیز یا فراطبیعی
حقّههای مرموزی که برای سرگرمی اجرا شود.
بر حسب دسته بندی ریچارد کیک هِفِر، مورخ دانشگاهی:
جادوی روانشناختی: اولی بر روی ذهن دیگری تأثیر میگذارد تا آنگونه که جادوگر میخواهد عمل کند، مانند علاقهمند ساختن کسی به دیگری
جادوی خیالی یا توهمی: پدید آوردن عجایب گوناگون به چشم بیننده. مانند جادویی که ضیافت شامی را پدید آورد یا جادوگر را نامرئی کند،
جادویی که تغییر فیزیکی واقعی در شیئی بوجود آورد، در این تقسیم بندی گنجانده نشده است. مثلاً معجزه
در افسانهها:
جادوی واضح: جادویی است که به سرعت نتیجهاش ظاهر شود.
جادوی تدریجی و ظریف: جادویی است که اثرش به طور تدریجی و نامحسوس دنیا را تغییر میدهد.
در نظریات جدید؛ برحسب آنچه در جادو استفاده میشود (ممکن است همه یا بعضی موارد استفاده شود):
جادوی سرایتی: به کمک اجسام فیزیکی که زمانی با شخص یا چیزی که جادوگر میخواهد روی او تأثیر بگذارد، در تماس بودهاست.
جادوی همسانی با استفاده از تصاویر یا اشیای فیزیکی است که به نوعی با شخص یا چیزی که میخواهیم تحت تأثیر قرار دهیم، شباهت دارد. مانند عروسکهای وودو
در فرهنگ عام بر حسب تعالی:
جادوی متعالی یا جادوی سفید: از یک نیروی الهی کمک میگیرد و هدف متعالی دارد
جادوی پست یا جادوی سیاه(Necromancy): جادویی که با نیروهای پست از قبیل مرگ سر و کار دارد یا هدف شخصی دارد. مثلاً
برای آسیب زدن به فردی استفاده شود
با اجساد و موادّ مرده (گاهی نفرت انگیز و کثیف) سروکار دارد
احظار و گفتگو با روح مردگان مثلاً جهت گفتگو با روح عزیزی که مردهاست یا برای گرفتن اطلاعات از روحهای مردگان به عنوان نوعی پیش گویی یا برای کمک گرفتن در انجام جادویی دیگر.
در فرهنگ عام برحسب روش؛ مواردی که بین مردم معروف است:
ورد(spell): شناخته شده ترین عمل جادوگری، اوراد و حرکاتی است طبق روندی خاص (اغلب خواندنی، نوشتنی، حرکتی و گاه با وسایلی چون گوی و چوب دستی جادویی) که اجرای آن آن اثر خاصّی را به همراه دارد.
غیب گویی: یک عمل جادوگری مشهود دیگر است که هدف آن دادن اطلاعات درباره گذشته، حال و آینده(پیشگوییاست. این کار اغلب با ابزاری انجام میشود. انواع غیب گویی عبارتند از:
طالع بینی، فال گیری و تفسیر فال یا طالع
فال ورق: غیب گویی به کمک ورق فال گیری
غیب گویی به کمک رصد ستارگان
غیب گویی به کمک رمل و اسطرلاب
غیب گویی به کمک گویبینی
مشورت با فردی غیر قابل رویت.
کهانت اگر با فردی از نوع جن مشورت انجام شود، آن را کهانت و مشورت گر را کاهن گویند. این لغت معانی دیگری هم دارد
نوع خاصّی از آن را ئی چینگ می نامند
عرّافی: غیب گویی با نگاه کردن به ظاهر فرد
غیب گویی به کمک جادوی سیاه
در دین اسلام
منظور از سحر تمام فنون عجیب است. چه با عوامل طبیعی (شعبده بازی) و چه با عوامل غیر طبیعی. چه توسّط خود ساحر، چه توسّط نمایندهای از جن کافر (کهانت). بنا به گفته قران در سوره بقره جادوگری توسط شیاطین از زمان حضرت سلیمان رواج یافت چنان که شیاطین برای اختلاف و جدایی انداختن و بروز انواع فتنهها به مردم جادو را آموزش می دادند که خداوند دو ملک به نامهای هاروت و ماروت را مامور ساخت تا راه مقابله با جادو را به مردم یاد دهند خداوند درباره جادو می فرماید: "ساحر هر کاری که کند و از هر دری که وارد شود خوشبخت و رستگار نمی شود."
در مکتب تلما
آلیستر کراولی جادو به جای Magic به صورت Magick مینویسد و ظاهراً معنای خاصّی برای آن دارد.
موارد ظاهراً مشابه امّا متفاوت با جادو
تعریف اعمال مشابه دیگر در اینجا، کمک میکند تا متوجّه تفاوتشان با جادو شویم:
دعا و نیایش که یک عبادت است، اگرچه به ورد که نوعی جادو دانسته میشود، شبیه است.
عمل قربانیکردن برای یک موجود یا خدای مافوق طبیعی و سپس درخواست از این خدا یا موجود و میانجی گری آن خدا در اجابت آن عمل نیز در صورت اجابت به جادو شبیه است.
تفاوت دعا و جادو این است که:
دعا و عبادت نیاز به خواست شخص و موافقت یک خدا دارد که میتواند درخواست را رد کند. اما شرایط موفّقیّت شخصی و ناشی از عملکرد معیوب جادوگر است
هنگامی که دعا منجر به نتیجه نمیشود، به این معناست که خدا اینگونه خواسته. اما هنگامی که جادویی موثر نمیافتد، به علت نقص در عملکرد جادوگر است.
جادو بیشتر دارای یک دستورالعمل خاص است. امّا دعا بدون تفکر و دقّت قبلی نیز صورت میگیرد.
بعضی بر این باورند که چه در دعا و چه در جادو به کار بستن خود باور یا ایمان است که نتیجه مطلوب را به بار میآورد. امّا نیایشگر به تاثیر خدا یا واسطه باور دارد. در حالی که جادوگر به تاثیر ارادهٔ خود از راهی غیر طبیعی ایمان دارد. کسی هم که اعتماد به نفس دارد به تاثیر ارادهٔ خود از راهی طبیعی ایمان دارد.
استفادهٔ نابجا از این کلمات
لغات مرموز اغلب عمداً یا سهواً در معنای یکدیگر به کار می روند. این سوء تفاهمها گاه مهم می شوند. مثلاً:
کیمیاگران در قدیم، برای رسیدن به سنگ کیمیا که فلزّات، مخصوصاً مس را به طلا تبدیل می کرد به طور سرّی تلاش می کردند. نتیجهٔ تلاشهای آنها کشف بعضی واکنشهای شیمیایی و عناصر و ... بود. آنها این اعمال را کیمیا میدانستند و علایم ستارهشناسی را برای نشان دادن عناصر به کار می بردند. این علایم در شکل روبرو آمده. اّما اکنون معلوم شده که واکنشهای شیمیایی حقیقی، طبیعی و غیر جادویی(در معنای عام) اند.
نجوم، یا علم ستارهشناسی در قدیم نوعی جادو تلقّی می شده. امّا اکنون پیش گویی به کمک ستارگان، از ستارهشناسی جدا شده است.
مخالفان پیامبران گاه معجزات آنها را سحر می خواندند، تا معجزه بودن آنها را انکار کنند.
افرادی نیز سحر یا اعمال عجیب خود را معجزه می خوانده اند تا بتوانند ادعای پیامبری کنند.
از این پس در مقاله منظور از لغت جادو، جادوی خاص است.
اعتقاد به جادو در میان ملل و ادیان
هر گاه نتوان چیزی را به طور جهانی اثبات کرد، اعتبار آن را می سنجند (یعنی اعتقاد یا باور به آن). وجود جادو نیز به طور جهانی اثبات نشده. امّا اعتبار نسبتاً جهانی دارد.
در دین یهود
تورات به کرات به مزمت و نکوهش جادو و جادوگری ویا استفاده از نیروهای غیرالهی پرداخته است. مانند:
به احضاركنندگان روح و جادوگران مراجعه نكنيد. خواستار ناپاك شدن به وسيله ي آنها نباشيد. من خداوند هستم. تورات کتاب لاویان فصل 19، آیه 31
چيزي را با خونابه نخوريد فال نگيريد. غيبگويي نكنيد. فصل 19، آیه 26
بين تو، كسي كه پسر يا دخترش را در آتش نابود كند، شعبدهباز، غيبگو، فالگير و جادوگر نباشد و افسونكننده(ي گزندگان) و احضاركنندهي روح و ساحر و كسي كه از مردگان پرسش كند. تورات کتاب تثنیه فصل 18 آیههای 10و 11
جادوگر را زنده نگذار. تورات کتاب خروج فصل 22 آیه 17
حضرت سلیمان پیامبر میتوانست بر اساس اراده الهی با پادشاهی حیوانات ارتباط برقرار کند.
در دین اسلام
مطالب مربوط به حوادث عجیب در اسلام و خصوصاً قرآن چند دستهاند:
نابودی ناگهانی تمدّنهایی که به پیامبرانشان ایمان نیاوردند با عذاب به ارادهٔ خدا و نه پیامبر. مانند:
عاد
ثمود
…
خدا به حضرت آدم اسامی الهی را گفت، و او بر میشمرد. هنگامی که از فرشتگان خواسته میشود آنها را دوباره تکرار کنند، نمیتوانند، اما حضرت آدم میتواند. این توانایی خارق العاده و “اکتسابی” است. زیرا خداوند این توانایی را به موسی آموزش داد
معجزه: گذاشتن تاثیری عجیب بر عالم مادّه برای اثبات پیامبری فردی بدون دخالت ارادهٔ آن پیامبر. معجزه جزو فنون سحرآمیز نیست، زیرا ارادهٔ فرد در اثربخشی آنها تاثیری ندارد؛ و توسّط عوام به نام جادو شناخته نمیشوند. مثال هایی از معجزه:
تبدیل شدن عصای حضرت موسی به ماری در صحرای سینا
تبدیل شدن عصای حضرت موسی به مار بزرگی در مقابل فرعون
تبدیل شدن عصای حضرت موسی به اژدها در مسابقهٔ جادوگری که فرعون مصر ترتیب داده بود.
تسلّط حضرت سلیمان به حیوانات، جن، نیروهای طبیعی مانند باد، و گفتگو با آنها و فرمان دادن به آنها.
کرامت: گذاشتن تاثیری عجیب بر عالم مادّهبه ارادهٔ خدا و بدون دخالت ارادهٔ آن فرد توسّط فردی که پیامبر نیست. در راستای انجام آنچه آیین الهی اش به او دستور می دهد.
«آصف بن برخیا» با دانشی که در مورد کتاب (شاید یعنی نامهای الهی) داشته، از جنّی بدعمل که اصلاح شده بود و که نزد حضرت سلیمان بود نیز بهتر عمل میکرده.
جادو (در معنای اصطلاحی قرآن):
جادوگران در مسابقهٔ جادوگری که فرعون مصر ترتیب داده بود تکّههای کوچک مادّه را مانند مارهایی به حرکت در آوردند.
در قرآن آمده که دو فرشته به نامهای هاروت و ماروت، جادوگری را به انسان یاد دادند و به او دستور دادند تا از آن فقط برای ابطال جادو استفاده کند. تا فرمانبرداری، خودداری و پرهیزکاری او را آزمایش کنند. امّا آنها از جادو برای جدایی انداختن میان زن و شوهر استفاده می کردند.
چشم زخم: در سوره قلم، آیه آخر آمده: و بدرستی که نزدیک بود آنان که کافر شدند، هر آینه تو را توسّط چشمانشان (آسیب) بزنند هنگامی که شنیدند قرآن را. و میگویند که او دیوانه است. و (حال آنکه) آن (قرآن) جز پندی برای جهانیان نیست. البته بسیاری مفسران عقیده دارند که این آیه ارتباطی با چشم زخم ندارد.
در آیین هندو
همیشه عده بسیاری قبول داشتهاند که آیین هندو و هند سرزمین جادو، هم مافوق طبیعی و هم از دیگر انواع آن بودهاست. هندوئیسم یکی از معدود دینهایی است که متون مقدسی مانند وداس دارد و در آن در مورد جادوی سیاه و سفید هر دو بحث میکند. ودا آتاروا آن نوع ودایی است که با مانتراها سرو کار دارد و هم برای جادوی خوب و هم بد به کار میرود. واژه مانتریک در هند، به معنای “جادوگر” است، زیرا مانتریک، مانتراها، طلسمها و نفرینها را میداند و میتواند برای یا بر ضد انواع جادو استفاده شود. بسیاری از زاهدان پس از دورههای توبه و مدیتیشن به مقامی میرسند که دارای نیروای ماورا الطبیعه میگردند. با این وجود، بسیاری این را انتخاب نمیکنند و در عوض از طریق ورود به عرصه روحانیت به نیروهای فراطبیعی دست پیدا میکنند. گفته میشود بسیاری از سیدهارها معجزاتی انجام دادهاند که انجام آنها غیر ممکن است.
در قبایل غیر متمدّن
از قبایل بومی در استرالیا و نیوزلند گرفته تا قبایل ساکن در جنگلهای بارانی آمریکای جنوبی، قبایل آفریقایی و ملحدان الحاد باستان، گروههای قبیلهای در اروپا و جزایر بریتانیا، نوعی تماس با دنیای ارواح در رشد این جوامع بشری، به چشم میخورد. نقاشیهایی که در غارهای باستانی در فرانسه موجود است، فرمولهای جادوگری هستند که برای دستیابی به شکار موفق تولید شده بودند. بسیاری از عناصر تصویری بابلیها و مصریها نیز از منابع این چنینی گرفته شدهاند. با وجود اینکه سنتهای جادویی بومی تا به امروز باقی هستند، بعضی جوامع بسیار زود از زندگی کوچ نشینی به تمدنهای وابسته به کشاورزی روی آوردند و رشد زندگی معنوی، انعکاس دهنده زندگی شهری بود. همانطور که بزرگان قبایل به شاهها و بروکراتها تغییر یافتند، شعبده بازان و استادان نیز به روحانیان و یک طبقه روحانیت تغییر یافتند. این تغییرات فقط در نام گذاری و اسمها نبود. فعالیتهای آنها نیز تغییر یافت. در حالی که کلر شعبده باز قبیله برقراری ارتباط و رایزنی میان قبیله و دنیای ارواح طبق خواسته جمعی قبیله بود، نقش روحانی انتقال دستورات خدایان به شهرها، از طرف خدایان و طبق خواسته جمعی خدایان بود. این تغییر نشانگر اولین غضب قدرت توسط ایجاد فاصله بین جادو و کسانی که آن را انجام میدادند بود. در این مرحله از توسعه بود که مناسک مدون و همراه با جزئیات پدید آمدند و زمینه را برای دین هایاسمی نیز فراهم کردند؛ مثلاً مراسم به خاک سپاری مصریان و مناسک قربانی کردن بابلیان، پارسها، آزتکها و مایانها.
نفی جادو در میان ملل و ادیان
یهودیت، مسیحیت به طور رسمی، جادو را منع میکنند و همیشه جادوگران را با درجات مختلفی از شدت تعقیب و تنبیه کردهاند. این ادیان جادو را یا پندار باطل میدانند یا ناشی از دخالت موجودی (مانند فرشته یا جن) که با جادوگر پیمان بسته تا طبیعت را به خواست او دستکاری کند.
مسلمانان یا پیروان اسلام، به وجود «جادو» یا به عربی «سحر» به معنای خاصّی اعتقاد دارند و انجام آن («جادوگری» یا به عربی «سحر») را منع و نهی میکنند.
در روایات اسلامی پیش بینی شده که فردی به نام دجّال پیش از انقلاب مهدی موعود و استقرار حکومت جهانی او، با جادو و شعبده و فناوری زمان عدّهٔ زیادی را مخصوصاً از زنان و جوانان می فریبد و در کار حکومت خلل ایجاد می کند.
برخی فرضیهها و نظریههای جادوشناسی
کسانی که به وجود جادو عقیده دارند، اثر بخشی آن را به چند علّت می خوانند:
به موجب عملی خاص، طبق دستورالعملی خاص؛
یا توسط قدرت اراده و خواست جادوگر؛
یا در صورتی که جادوگر عقیده داشته باشد میتواند ارواح مخاطب جادو و طلسم او را به این کار وادارد
یک بررسی که بر اساس نوشتههای معتقدان به جادو در غرب انجام شد، نشان میدهد که پیروان آن عقیده دارند که جادو بر اساس یک یا چندی از اصول زیر کار میکند:
"نیروهای طبیعی که نمیتوانند در حال حاضر توسط علم شناخته شوند” یا اصلاً نمیتوان آنها را به وسیله علم شناخت. گفته میشود که این نیروهای جادویی همراه با ۴ نیروی انسانی طبیعت وجود دارند: جاذبه، الکترومغناطیس، نیروی قوی و نیروی ضعیف.
«دخالت ارواح» شبیه به این نیروهای طبیعی فرضی، اما با هشیاری و هوشمندی خودشان. کسانی که به ارواح معتقدند، اغلب اوقات کل هستی را به شکلهای مختلفی میبینند که بعضاً ساختار سلسله مراتبی دارد.
یک “نیروی جادویی”، از قبیل مانا یا نومِن، که در همه چیز وجود دارد. گاهی این نیرو در یک شی جادویی، مانند سنگ، طلسم یا dehk که جادوگر میتواند آن را دستکاری کند، وجود دارد.
یک «ارتباط جادویی متقابل درونی در عالم» که همه چیز را به هم مرتبط و مربوط میسازد و فراتر از همه نیروهای طبیعی است.
"دستکاری نشانهها و سمبل هاً. پیروان تفکر جادویی معتقدند که سمبلها برای اهداف دیگری به جز نشان دادن چیزها هم میتوانند به کار روند: آنها میتوانند به طرز جادویی خواص فیزیکی شیئی را که نشان میدهند ایفا کنند. با دستکاری سمبلها (و همچنین signals)، گفته میشود میتوان واقعیتی را که این سمبل نشانگر آن است نیز تغییر داد.
اصول «sympathetic magic» مربوط به آقای جیمز جرج فریزر، که در کتابش با نام «شاخه طلایی» (ویرایش سوم، ۱۹۱۵-۱۹۱۱) به وضوح بیان میشود. شامل «قانون تشابه» و «قانون تماس» یا «سرایت». اینها، گونههای سیستماتیک دستکاری سمبلها هستند. فریزر آنها را به صورت زیر تعریف کرد:
«اگر اصول فکری را که جادوگری بر پایه آنها نباشد، تحلیل کنیم، احتمالاً به ۲ مورد خلاصه میشوند: اول اینکه: شبیه، شبیه به خود را تولید میکند، یا اینکه یک اثر مشابه علت (دلیل) خود است و دوم اینکه: چیزهایی که زمانی در تماس با هم بودهاند، اگر از هم جدا شوند نیز، به تأثیر بر روی یکدیگر ادامه خواهند داد. قانون اول را قانون تشابه و دومی را قانون تماس یا سرایت مینامیم. جادوگر، از اولین قانون در مییابد که، میتواند هر اثری را فقط با تقلید از آن تولید کند؛ و از دومی در مییابد که هر کاری که بر روی شیئی انجام میدهد، بر روی کسی که زمانی با آن شخص ارتباط داشته اثر خواهد گذاشت.»
«تمرکز یا مدیتیشن». محدود کردن به یک شی یا اراده متصور به یک میزان مشخص، طبق آلیسترکرولی، باعث تولید یک پدیده جادویی و سحرآمیز میشود و یا باعث “ایجاد واقعهای در مغر میشود که اساساً با اتحاد فاعل و مفعول (شیء) صورت میگیرد.” (کتاب چهارم، قسمت اول: جادوگری). جادو، همانطور که پیشتر گفته شد، میکوشد با معطوف کردن توجه به شی (یا اراده) انتخاب شده به طور مداوم، دستاوری را که گفته شد، تولید کند. برای مثال، اگر کسی مایل است بر روی یک خدا تمرکز کند، میتواند یک سیستم برابر یا همانند را به خاطر بسپارد و سپس هر شی را که میبیند، به آن “همانند یا برابر” کند.
آلیستر کرولی اینگونه مینویسد[نیازمند منبع]: ""تعالی ذهنی توسط اعمال و کارهای جادویی همان نتایجی را خواهد داشت که در یوگا صریح و بی قید و شرط به دست میآید."" بنابراین “جادوی” کرولی، یک نوع اصل ذهنی، جادویی را روحی میشود که برای تربیت ذهن برای دستیابی به تمرکز بیشتر طراحی شده. کرولی همچنین ادعا کرد که magick میتواند اثرات غیر معمول را نیز داشته باشد؛ که در واقع این رابطهای را با اصل اول در این لیست نشان میدهد. در عین حال، او هر گونه تلاش برای استفاده از این نیرو برای هدفی جز کمک به کسب (دستاوردی) ذهنی و روحی را به عنوان “جادوی سیاه” میداند.
«نیروی جادویی نیمه خودآگاه». برای آنها که فکر میکنند نیاز دارند ذهن نیمه خودآگاه خود را قانع کند تا تغییراتی را که میخواهند، انجام دهند، همه روحها و انرژیها تصاویر و نمادهایی هستند که برای ضمیر نیمه خودآگاه معنا دارند. گونه دیگر این عقیده این است که، ضمیر نیمه خودآگاه توانایی ایجاد ارتباط با ارواح را دارد که میتوانند کارهای جادویی انجام دهند.
""وحدانیت در همه""؛ که بر اساس مفاهیم یکی بودن و عدم ثنویت(رد ثنویت) بنا شده، این فلسفه بر این باور است که جادو بیشتر از به کار بستن ذاتی خود در عالم نیست. اندیشه اصلی این است که، با فهم اینکه خود، نامحدود است، انسان میتواند طوری زندگی کند که خواهان توازن طبیعت باشد و بنابراین، فقط به عنوان یک خادم و جزء کوچک زندگی کند.
در واقع انسان هر کاری را که اراده کند می تواند انجام دهد چون خدا از روح توانای خود در او دمیده ولی نمیتواند در برابر خدا شورش کند چون توانایی روح او جزیی از توانایی بینهایت خداست پس جز کمتر از کل است .
در نتیجه انسان می تواند هر نوع جادویی را انجام دهد ولی خدا جادو را کاملاً حرام کرده پس از آن بپرهیزید .
نظریههای دیگری هم وجود دارد. جادوگران معمولاً این مفاهیم را با هم میآمیزند و حتی گاهی چند مفهوم را خودشان اختراع میکنند. بویژه در جریان امروزی هرج و مرج جادوگری عقیده داشتن به هر مفهومی در مورد جادوگری نامعمول به نظر نمیرسد.
فنّ و روش جادوگری
اگر وجود جادو را باور کنیم شکست در جادو ممکن است دلایل واقعاً زیادی داشته باشد. با این حال چند مثال کوچک مفید است:
دنبال نکردن روند به طور دقیق
مناسب نبودن شرایط که مانع از هدایت نیروها میشوند
کمبود توانایی جادوگری
...
تاریخ جادوگری
عقاید جادویی در اروپای غربی
عقیده به اعمال مختلف جادویی در اروپا و تاریخ غرب مرتباً ظهور کرده و کمرنگ شده، و این همه تحت فشارهای دین یکتاپرستی نهادینه شده یا بدبینی در مورد واقعیت جادو و خوب بودن علم گرایی بودهاست. در دنیای عهد باستان (روم) جادو مثل امروز تا حدی عجیب و غریب پنداشته میشد. مصر، سرزمین hemeticism و بین النهرین و سرزمین پارس (ایران)، خاستگاه اولیه موبدان مکانهایی بودند که تصور میشد تخصص در امر جادوگری فراوان میباشد. در مصر، پاپیروسها ی زیادی به یونانی، کپتیک و دموتیک بر جای ماندهاند. این منابع، شامل نمونههای اولیه بیشتر فعالیتهای جادویی است و آنچه که بعد، قسمتی از انتظارات است فرهنگ غربی از کارهای جادویی را تشکیل میداد، بویژه در جادوی آیینی از همین بر جای مانده هاست. آنها شامل نمونههای اولیه زیر میشوند: استفاده از کلمات جادویی که گفته میشد نیروی فرمان دادن به ارواح را دارند؛
استفاده از عصاهای شعبده بازی و دیگر ابزارهای سنتی؛
استفاده از حلقه جادویی برای دفاع از جادوگر در مقابل ارواحی که]]احضار یا زنده [[میکند؛ و
استفاده از نشانههای رمز آلود و تفکر sigil که در برانگیختن یا زنده کردن روحها به کار میرفت.
استفاده از مدیومهای روحی نیز در این متنها وجود دارند؛ بسیاری از جادوها، بچهای را طلب میکنند تا در حلقه جادویی آورده شود و به عنوان رابطی برای رساندن پیامها از ارواح عمل کند. زمان امپراتور جولیان روم، که با تأثیرات مسیحیت مقابله میکرد، احیاء فعالیتهای جادویی نو-افلاطونی را در پرده theurgy به خود دید.
در قرون وسطی
نویسندگان قرون وسطایی، که تحت کنترل کلیسا فعالیت میکردند، فعالیتهای جادویی خود را محدود به مخلوط کردن عجایب و مجموعههایی از طلسمها کردند. آلبرتوس مگنوس را به درست یا غلط، انجام دهنده چنین فعالیتهایی میدانند. گونههای مخصوص مسیحی شده جادو در این دوره پدید آمدند. در اوائل دوران قرون وسطی، فرقه بقایای مقدس به عنوان اشیایی که برای تکریم و تعظیم و به عنوان دارنده نیروهای فوق طبیعی استفاده میشدند، پدید آمد. داستانهای باور نکردنی از نیروی این بقایای مقدس به جای مانده از قدیسان که باعث معجرات یا جادوها میشد، نه تنها برای شفای مریض، بلکه برای عوض کردن نتیجه یک نبرد بر جای ماندهاست. این بقایای مقدس به تعویزهایی تبدیل شده بودند و کلیساها تلاش میکردند نمونههای کمیاب و گرانقیمت آنها را خریداری کنند، به امید اینکه مکانی شوند برای زیارت. مانند هر تلاش اقتصادی دیگری، تقاضا باعث افزایش عرضه شد. داستانهایی از بقایای مقدس معجزه آمیز قدیسان ساخته میشد. به عنوان مثال: «داستانهای طلایی» از جاکوبس دُ وُراجین یا «گفته گوهای جادویی» اثر سزار هِیترباک محبوبیت خاصی هم داشتند. گونههای رسماً تجویز شده دیگری از جادوی مسیحی نیز موجود بود. مثلاً شیطان شناسی و فرشتهشناسی که در اولین grimoireها که پایه این شیطان شناسیهای مسیحی را تشکیل میدهد، جادوگر را ترغیب میکند خود را با روزه گرفتن، عبادت (دعا) و قربانی کردن تقویت کند، تا با استفاده از نام مقدس خدا به زبانهای مقدس، بتواند ازنیروی الهی برای مجبور کردن شیطان به ظاهر شدن و در خدمت اهداف شهوت آمیز و حرص آلود او بودن، استفاده کند. عجیب نبود که کلیسا این مناسک و اعمال را همگی رد میکرد. در قرن سیزدهم، نجوم (ستاره شناسی)، نامهای بزرگی داشت: در انگلستان، برای جوهان دُ ساکربُسکو، در اروپا، گوییدو بُناتی ایتالیایی که اهل فُرلی بود.
keywords : آماربار،سایت آماربار،مقاله های آماربار